❣My Beautiful spy4

فردا صبح=💝امروز مراسم برگزار شد و پچمون پسر بود امروز آدرین گفت میخواد بره آمریکا 🌟چند روزیه می خوام تنها بشم که پچمون پسرع اخه چرا پسر من دختر می خوامممممم و به خاطر همین الکی گفتم می خوام برم امریکا💫پسر گابریل اگراست باشی همینه دیکه عزیزم 🌟نینو خفهههه

عکس اسلاید قبل مرسام تایین جنسیت بچه که پسر بود)🌟بریم واسه جنگ تن به تن 💓بریم واسه جنگ تن به تن 💓🌟۳۲۱(وارد محل قرار هم زمان میشن همدیگرو دیدن و قلبشون تند تند میزنه)🌟این چه حسیه که من من دارم انگاری عااشقق شدمم نه با با من دارم بابا میشم زن دارم 😩💓یعنی چرا دارم قلبم تند تند میزنه من انگار عاشق شدم درسته من عاشق رییس اونا شدم نه من نباید عاشق اون بشم

من: جنگ شروع یکی اون میزد خطا میرفت یکی اون دستاشون میلرزید هر دو تفنگ گرفتن و دیگه طاقت نیاوردن همدیگرو بغل کردن 🌟دختری که نمی دونم کی ههستی ولی دوست دارم یععنیی (با صدای لرزون گفت)عا.شق.تم 💓آقا پسر با اینکه نباید دوست میداشتم منم دوست دارمم (با صدای لرزون گفت)

مرینت و ادرین نشستن و مرینت تو بغل ادرین خوابش برد و آدرین اون رو یواشکی به هتل برد و یک اتاق با تخت دونفره گرفت و خوابیدن (هویت همو میدونن)صبح روز بعد:💓اهای مردیکه ی دزد به چه حقی منو اوردی اینجا🌟آدم مگه با دوست.پسرش اینجوری صحبت میکنه؟؟💓تو دوست .پسر من نیستی 🌟اه تو راست میگی 💓اره دروغ گفتم 🌟پس بگووو عزیزم بیدار شو 🌟بگوووو💓نههههه🌟بگوووووو💓باشه دوست دارمممم(داد زد)

‌‌💬❤💬❤💬❤

باباییییی