آبشار جاذبه جادویی ۴

ببخشید این پارت طول کشید مشکلات اینترنت زیاد بود 😞

دیپر:میبل جان اممم😀این آتنا بود.میبل:خودم می دونم اسمشو اینجا چی کار می کنه؟😑فورد:امده از امدن بیل جلوگیری کنه.میبل:خب پس چرا گردنبند بیل رو گذاشته؟فورد و دیپر همه ی ماجرا ها رو توضیح دادن.میبل:آخی چه نازه.دیپر:هوی فهمیدی شده؟میبل:آره دیگه پس به کی گفتم آخی چه نازه؟دیپر:یعنی با این همه چیزی که گفتیم فهمیدی نازه؟🧐میبل:آره مگه چیه در ضمن اون چیز هایی که گفتی رو فهمیدم ولی ناز بودنش خیلی به چشم امد.😍

آتنا از تو اتاق برگشت بیرون بیرون که تو راه برگشتن استن رو دید 😮 استن :وااااااااااااای.آتنا:فورد بیا داداشت هنگ کرده.فورد:خدا به دادم برسه استنلی امدم.استن:به به می بینم که واسه خودت دوست دختر پیدا کردی این کیه که لباسش شبیه لباس نی نی ها هست؟آتنا:خب این قیافه واقعی من نیست 😔مجبورم این شکلی باشم که تو خطر نیوفتین البته باید مواظب دیپر باشین اون قیافه واقعی منو دیده.

خب فکر کنم یادتون باشه تو پارت اول که دیپر تو خوابش یه دختر رو دید با لباس های آبی بنفش صورتی ولی تو پارت ۳ آتنا یه لباس دیگه داشت و در طول داستان می فهمید چرا کسی نباید قیافه اصلی آتنا رو ببینه بعدا تو یه تست عکس واقعی آتنا و خصوصیات هاش رو می گم

استن:به من چه ولی من خونه آدم راه نمی دم هر چه قدر آدم پولداری باشم 😏💵آتنا: خب به درک می رم خونه کارمن (از اسمش معلومه از کدوم سریاله وا)استن:اصلا راه نداره حرفش نزن 😝آتنا:کری؟گفتم مهم نیست😑استن:انقدر خود شیرینی نکن که راه بدمت تو.آتنا:چند بار بگم نمی خوام ول کن بابا خداحافظ 😐میبل:عمو اسی بزار بمونه دیگه خیله مو هاش نرمه شبا می خوام شل صورتی رو اونجا بخوابونم😍آتنا:مگه کله من بالش هست که اون رو اونجا بخوانی؟😳میبل:نگا چقدر خوشگل مو هاش رو دم خرگوشی بسته منم باید امتحان کنم 😆آتنا:الو؟می شنوی چی می گم؟😐میبل:ایییییییییییییی 😍آتنا:روانی خانه هست اینجا😑

فورد:چی شد سکته نکردن؟لال نشدن؟نمردن؟😦آتنا:نه بابا خوبن فقط چرا ماتشون برده؟فورد:هیچی بابا اینا همیشه اینجوری هستن ☺آتنا:آها خب باشه بای.فورد:کجا؟آتنا:می رم خونم دیگه.فورد:نه جان من نرو😥آتنا:چرا؟فورد:من طبقه اولم خالیه بری اونجا تو رو خدا نرو.😧آتنا:باشه بابا لباسم پاره شد نکن 😅

دیپر:آتنا این چیه؟آتنا:نه دیپر اونو نخونننننننن

پایان ❤😍😘

چالش:خاطره ای که سر کلاس ضایع شدی 😝