مریضی بچه های اکیپ ما 😂

میبل : اینکه با لگد بره تو شکم همه ! خوصوصا من بدبخت 😐💔

باران : ایشون که جدیدا مبتلا شدن که همرو با هارور اشنا کنن و در نهایت به چوخ بدن 😂

آیشا : فسیل کردن بقیه 😐💔 کلا به زور داستان مینویسه که یه کلمه هم بیشتر نیستن 😐💔

گیمر کرافت : ایشون باید تو داستاناش اماده ی هرچیزی باشی ! یعنی هرچی ! چون یهو دیدی هنگ کردی دیگه هم درس نشدی ! 😂 ( کلا داستاناش خیلی پر فراز و نشیب و زیبان 😂

راگا راگا راگا : پر توقعه ! همش میخواد اولین نفری باشه که تو داستان کشته میشه ! اقا خب نمیشه ! قانون داره ! اسیاب به نوبت ! 😂

آرها : اینم که آیشا ورژن 2 ! از همون مبتلا شده والا اینم میخواد ما رو دق بده 😐💔

ویپر : و اما خودم ! بله بله ! البته میدونم همتون تا الان متوجه شدین که مشکلم چیه ! ادامه دارد... ! بله بله ! دقیقا میدونم که همتون تو صف دکتر جاتون رو میخواین بدین به من که من اول برم پیشش ولی همونطور که گفتن اسیاب به نوبت ! 😂

خب خب خب اینا مشکل های زیبا پیشرو مطمئن امرسان ! ببخشید هنگ کردن اخه بیرون روز قشنگیه ( کجا روزه مثلا ساعت 3 نصفه شبه 😐 ) پرنده ها اواز میخونن گلا شکوفه میدن توی روزایی مثل این بچه هایی مثل تو باید تو جهنم بسوزن هاهاها ببخشید ! کلا زیاد جوگیر میشم که فکر کنم این رو هم به لیست مشکلاتم اضافه کنم 😂