
این داستان ادامه ی پارت Miraculous E هست (بچه های بالای ۹ سال بخوانند) امیدوارم لذت ببرید
صدای جیغ راییس کتاب خونه میاد یک دزد بود جودی با گوشی به پلیس زنگ میزنه و پلیس میاد الکساندر میگه هی راستی بچه ها امروز سالگرد ازدواج مامان بابامونه که همون موقع تلفن جودی زنگ میزنه جواب میده از بیمارستان بود گفت پدر و مادرتون مرخص شدن همه خوشحالی میکنیم الکساندر اون کتاب رو خرید و بعد رفتیم دنبالشون
مادرمون اول از کفشدوزک معجزه آسا استفاده کرد بعد اومد و رفتیم خونه ما کلی چیز خریدیم برای سالگرد ازدواجشون کیک ویه عالمه هله هوله و شرشره خریدیم بعد رفتیم توی حیاط خونه رو تزیین کردیم توی کیک یه ماده ای ریختیم که آدمارو به پرواز در میاورد?
بعدش پدر و مادرمون اومدن و با دیدن این تزیینات خیلی خوشحال شدن ولی مرینت مثل اینکه از این کار که داخل کیک از اون معجون ها ریختیم خوشش نیومد قبل جشن:آدرین برگشت بهم گفت واقعا من چجوری تونستم بعد از این همه سال با تو تحمل کنم دختری به این فقیری رو فقط با وجود من معروف شدی یه تشکر بدهکاری و بعد خنده ی شیطانی کرد و رفت مرینت بعد جشن رفت توی یک اتاق تبدیل به ارباب شد بعد یه آکروما برای خودش آزاد کرد و خودش رو شرور کرد و به لیدی بلک تبدیل شد (عکس این پارت)
بعد اومد گفت خب آقا آدرین که من فقیرم پس زندگی رو برمیگردونم به ۱۱ سال قبل که اصلا با هم نبودیم گفتم پلگ پنجه ها بیرون گفتم مرینت به خودت برگرد قیافه ی بچه ها?(که اینجا چه خبره) گفتم مرینت موضوع رو شلوغش نکن من فقط باهات شوخی کردم _بازی با احساسات من شوخیه؟ اون حرفاتو یادته؟اون خنده ای که کردی چی؟ فکر کردی یادم میره؟ یهو الکساندر مثل یک فرد بزرگ برگشت گفت چه خبره مرینت چی گفته بهت؟مرینت گفت پسر ۲۰ ساله بعدشم گفت لاکی چارم و پشت سرش کتاکلیزم یه سشوار افتاد و بعد زد به الکساندر الکساندر افتاد روی زمین جودی تبدیل شد و پشت سرش هم الکساندر و آلیس تبدیل شدند آدرین:
اصلا خواب همچین روزی رو نمیدیدم که با مرینت مبارزه کنیم کلی نقشه کشیدیم همش با شکست مواجه شدیم آخرش جودی به ما دستور کار ها رو داد:زنبور ملکه نیش فلج کننده و پگسس تلپورت کن و مامان رو بفرست اینجا و و کت نوار از پنجه ی برنده استفاده کن و من هم توهم ایجاد میکنم چند روز اگه مامان در یه جای تاریک باشه و مارو نبینه و غذا و آب نخوره از شرارت خودشو آزاد میکنه
ما هم برمیگردیم به زندگی عادیمون تا نقشه عملی بشه همه تایید کردیم و کار هایی رو که آلیس گفت رو انجام دادیم و مرینت زندانی شد جودی گریه میکرد که مامانمون شرور شده الکساندر با داد پرسید بابا چی به مامان گفتی؟همون حرف هارو گفت الکساندر گفت واقعا؟
بعد ۳ روز
امروز ۲۶ مهر تولد جودی بود با ناراحتی صبح از خواب بیدار شد بعدش همه بهش تولدشو تبریک گفتیم گفت بچه ها من یه لحظه میرم بیرون زود برمیگردم نگرانم نباشین الکساندر:حدس میزدم کجا قراره بره رفته بود دیدن مامان بعد که برگشت خیلی گریه میکرد گفتیم چیشده با هق هق گفت روز تولدم بدترین روز زندگیم شد مامان خودشو با چاقو کشته
همه رفتیم سمت اون مخفی گاه آدرین معجزه گر کفشدوزک رو برداشت و با معجزه گر خودش ترکیب کرد و بعد گفت با آرزویی که دارم مرینت رو زنده میکنم مرینت زنده شد ولی به محض دیدن آدرین فرار کرد و رفت یه جای دور همه رفتیم دنبال مرینت آلیس مرینت رو پیدا کرد ولی به ما نگفت چون حال مرینت رو درک میکرد تو بغل هم بودن آدرین رفت نزدیک مرینت مرینت با آلیس فرار کردند آدرین هم رفت دنبالشون ولی پیدا نشدند بعد که آدرین مرینت و آلیس رو پیدا کرد مرینت یه چاقو برداشت گفت اگه آدرین دنبالم بیای آلیس رو میکشم گفت باشه باشه آلیس رو ول کن آدرین رفت منم آلیس رو ول کردم آلیس گفت اصلا همچین فکری نمیکردم مامان و بعد فرار کرد من بغضم گرفت و شروع کردم به راه رفتن هوا خیلی سرد بود یهو بیهوش شدم و دیگه نفهمیدم چیشد که...........
ببخشید که این پارت رو دیر گذاشتم امیدوارم لذت برده باشید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
لطفا پارت های بیشتری بزارید
قشنگه،اما خب یک ذره فیلم هندی شد،اما بقیه پارت هاعاالی
با این کارت داستانت افتضاح شد اه دیگه نمیخونم
این قسمت بنظرم مسخره بود
آره راست میگی یکم چرت بود
بقیه ی پارتت رو دوست داشتم ولی این پارت رو یکم مسخرش کردی ،منتظر پارت بعدت هستم ،امیدوارم پارت بعد رو مثل بقیه ی پارت هات خوب بنویسی
وای بعدی رو زود بنویس
یا خدا لطفا آخر داستان خوب تموم شه نه اینجوری
گند زدی داخل این پارت
مرینت دیوانه نیست بره خودکشی کنه
و
از شوخی های آدرین می خنده نه ناراحت میشه
ممنون ولی بنظرمن اگه صحیح غلت می زاشتی بهتر بود 😐
خیلی داستان را مسخره و بیخود کردی من که دیگه نمی خونم داستانتو
یکم بی ادبانه شد ولی منم موافقم😐💞