این داستان از فصل ۴ به بعد نوشته شدع
از زبان مرینت :صبح از خواب پاشدم . وای تیکی ساعت چنده؟
تیکی: من چه بدونم وایسا ببینم ساعت ۹😨😨😨😨😨وای بدو مرینت دیرت شد
مرینت: وای خرا حالا چه گلی به سرم بزنم
و بووووووووم
مرینت:مدرسه دیر شد همین یه شرور هم کم داشتیم تیکی اسپاتس آن
از زبان آدرین: تو مدرسه بودیم که یهو ی صدایی اومد همه از کلاس زدن بیرون منم سریع تبدیل شدم . رفتم کمک لیدی باگ
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
1 لایک
نظرات بازدیدکنندگان (0)