7 اسلاید صحیح/غلط توسط: Romina انتشار: 3 سال پیش 197 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
سلامممم یه داستان خفن نوشتم امیدوارگ خوشت بیاد😅
اسمش هی جیه 21 سالشه ماموره اف بی ایه شوخ طبع مهربون البته تا وقتی که اذیت نشه تو داستان اتفاق های عجیب زیاده یکمی هم عاشقانه هستش😅😅
*فلش بک*
جین:پس تو کلید رو می زنی ما می ریم داخل مواد رو بر می داریم بعد بمب رو می زاریم خارج که که شدیم بهت می گیم میای بیرون فهمیدی هی جی
؟^اره جین:افرین گوگولی پس بریم
*یک ساعت بعد*
کوک :الو هی جی هی جی چرا جواب نمی دی تهیونگ:هی جی مسخره بازی بسته بیا بیرون الان منفجر می شه ^الو کوک جین شوگا چرا جواب نمی دید جیمین بیام بیرون؟؟!مثلا ما خفن ترین گروه مافیای کره ی جنوبی هستیم یه بیسیم سالم نداریم😠الووووووو
*یک دقیقه بعد*
بومممممم [ا&این یعنی همه باهم گفتن]&هی جییییییییی😢😭شوگا:نه نه لعنتی هی جی اومده بیرون من مطمنم😢کوک:هی جی بگو اومدی بیرون این کار بامزه نیست بقیه تو شکن و دارن گریه می کنن *بیمارستان*
-دکتر بهوش اومد^م...من ک..کجام؟-تو تو بیمارستانی افرین به تو می گن مامور اف بی ای تو انفجار فقط تو زنده موندی^اسمم اسمم یادم نیست هیچی هیچی یادم نمیاد😢-هی اروم باش فراموشی گرفتی اسمت هی جیه بیست سالته مامور اف بی ای هستی نمی دونستیم کدوم بخش بودی ولی همینجاها بعد مرخصیت کار می کنی😊^اااا ب باشه ممنون [خب اینجارو داشته باشید میریم پیش پسرا]
*توی عمارت داخله سالن *
جین😢😢هی جیییی کوک:حالا ریس یعنی بابایه من چیکار می کنه؟!😢😢 ته:اون سنگ دل تر از این حرفاست با اینکه هی جی دخترش بود ولی خوب باهاش رفتار نمی کرد احتمالا الانم نگرانه که ممکنه هی جی زنده باشه یه بلایی سر مال انوالش بیاره😢😭 جیمین:تقصیر منه من بهش اون بیسیم رو دادم😢😢 اینو درحالی می گفت که داشت موهاشو می کشید شوگا دستاش رو می گیره شوگا: هی هی گریه نکن اونوقت هی جی می کشتت ها😢😢جی هوپ:کدوم هی جی کدوم ؟😭😭😭من می دونم اون زندست همین فردا پس فردا از پنجره میاد داخل می خنده می گه می بینم مثل دخترا ناله و زاری کردید😂😭😭😭
*اوتاق ریس مافیا*
-ریس/می دوونم می دونم هی جی مرده احتمالا پسرا افسردگی می گیرن😢-ریس دارید گریه می کنید؟/نخیر 😡م..من فقط خب اون دخترم بود😢😢مهم نییست پسرارو...بکن خالکوبیشونم پاک کن-می خواید هی جی رو فراموش کنن؟!/اره نمی خوام همه چیزم رو واسه افسردگیه اونا از دست بدم😠-چشم
*یک ماه بعد*
-این مامور انتقالیه جدید هی جیه به نظر مامور قابلیه
*پایان فلش بک** یکسال بعد*
پریدم رو تخت ^واییییی خدا مامریت فردام خیلی خفنه می خوام خفن ترین مافیا های کره رو بگیرم مارشمالو رو محکم تو بغلم فشار دادمو باهاش بالا و پایین پریدم[مارشمالو اسمه سگشه] *صبح*یه صبحانه ی سبک خوردم سمت کمد لباسام رفتم و یه تگاه به لباسه مخصوص و بعد یه نگاه به لباس بیرون معمولیم کردم لباسه معمولی رو برداشتم سریع پوشید مارمالو رو برداشتم سوار ماشینم شدم باید قبل رفت مارشمالو رو می زاشتم پیش ایسول
*خونه ی ایسول*
-سلام خانم هی جی باز کوچولو رو می زاری پیش من؟!😘^سلام ایسول جونم اره دیگه دارم می رم ماموریت -باشه فقط نمیر ^چرا دلت برام تنگ می شه؟!😜-ها نه بابا دیشب فیلم پلیسی دیدم طرف به کسی که می رفت ماموریت اینو گفت ببخودی خودتو نگیر😂😂^بیا بقیه هم دوست دارن ماهم داریم😐😂-فعلا^فعلا[ایسول همونیه که تو بیمارستان به هی جی گفت فراموشی گرفته الانم تو بیماریتان اف بی ای کار می کنه] از پله دو تا یکی رفتم پایین سوار ماشینم شدمو رفتم سمت پایگاه
*پایگاه*
-به همتون ماموریتتون رو گفتم هی جی تو هم عملیات B رو انجام میدی ^چشم ☺😊
*ماشین*
گوشه ی ماشین نشستم فقط من دخترم اینجا😒همه می گفتن می خندیدن ولی من فقط به مامریتم فکر می کردم از ماشین پیاده شدیم رفتم سمت دره اصلی و داد زدم اف بی ای درو باز کنید بعد درو شکستم و رفتم داخل همه ی مامور ها بخش شدن ولی همجا خالی بود^لعنتی همه جا رو بگردید &بله از پله ها رفتم بالا ته راه رو یه اتاق بود داخل شدم یکی دستش رو گذاشت رو دهنم -صدات در بیاد یه گلوله حرومت می کنم سرم به نشانه ی تایید حرفش تکون دادم منو برد سمت یه تابلو تابلو رو تکون داد یه در مخفی باز شد منو به زور برد داخل بعد در پشت سرمون بسته شد جا اندازه چهار نفر بود دستشو از رو دهنم برداشت -به تفعته داد نزنی از پایین یکی داد می زد مروارید سفید[اسم رمز هی جیه] وگرنه...^ف...فهمیدم-تو کی هستی ؟(^یعنی نمی دونه مامورم احتمالا واسه لباسامه)^نمی گم😡-خو باشه بعد با سر اصلح هش زد تو سرم و بیهوش شدم[جیمین بود طرف]
*عمارت*
-بلند شو ^من کجام یه کیسه یه سیاه کشیدن سرمو بردنم از صدای اب فهمی دم داریم از بغل فواره رد می شیم از پله ها بالا رفتیم دره یه اتاقو باز کردن رفتیم توی اتاق و کیسه رو وحشیانه از سرم کشیدن^هویی ارام باش 😠 درو برم رو نگاه کردم هفت نفر توی اتاق بودن معلوم بود ادمای مهمی هستن یکی که معلوم بود ریسشونه -تو کی هستی؟^اینو دوست بد اخلاقه وحشیتم پرسید منم گفتم نمی گم😒😏-شوگا خودت که می دونی باید چیکار کنی؟!-اره😈 دستم و گرفت با خودش برد تویه اتاق که پره وسیله های شکنجه بود-خب خانوم کوچولو
پایان امیدوارم خوشت اومده باشه بیوگرافی کامل اعضا رو بعدا می زارم لایکم و کامنت فراموش نشه😉
دو تا اسلاید اضافیه ولی برو چالش داریم
یکی دیگه
7 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
13 لایک
خیلی قشنگ بود فقط دیدنش نفهمیدن کیه راستی آجی میشه ؟پارت بعدی رو زودتر بزار 😘
اره عاجیت می شم رومینام 14 سالمه از تهران نه دیگه مثلا باباشون کاری کرد که فراموشی بگیرن خالکوبیشونم واسه همین پاک کرد❤️❤️
پارت دو رو هم گذاشتم
پارت دو رم گذاشتم خواستی برو ببین😚😘
عالییییییییی بود عاجی میشی
اره حتمااااا😀😀