سلام دوستان اینم از پارت 8 امیدوارم لذت ببرید
از زبان هوانگ : صدای سرفه یه نفر از پشت امد سرم چرخوندم دیدم دوسته لیدی باگ داره یکی رو می بره تا خواستم خنجرم به سمتش پارت کنم یهو یه چیزی مثل سنگ به دستم خورد که خنجرم خطا رفت . از زبان لیدی باگ : داشتم با سوال پرسیدن حواسش پرت می کردم که الیا بتون نینو از اونجا دور کنه که یهو نینو سرفه کرد و برگشت تا می خواست از خنجرش استفاده کنه من با یویوم به دستش زدم که خنجرش خطا بره الیا و نینو فرار کردن . لیدی باگ : هی هوانگ زورت به کی رسیده ترسو و بزدل . هوانگ : الان نشونت می دم ترسو و بزدل کیه . از زبان نویسنده :هوانگ معجزهگر کت نوار کرد دستش تبدیل شد و به لیدی باگ درگیر شد بعد از کی درگیری که هوانگ از پنجه برنده استفاده کرد و دوباره به لیدی باگ حمله ور شد لیدی باگ سریع یویوشو چرخوند و سپر کرد پنجره برنده خورد به سپر لیدی باگ و یویوش پودر شد هوانگ از فرصت استفاده کرد و یه لگد به شکم لیدی باگ زد و لیدی باگ پرت کرد کنار ادرین لیدی باگ که روی زمین افتاده بود هوانگ رفت روی لیدی باگ و معجزه گرش برداشت .
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
9 لایک
راستی یادم رفت بگم که قرار بود جولی اسم داستان بنویسم سر آغاز یعنی تازه داره شروع می شه بیخودی اسم داستان نذاشتم جنگ من
عالی حتما پارت بعد را بزار ادرین بدبخت چ گناهی کرده?مرینت کو?
مرینت هنوز باهش کار داریم
چرا انقدر بلا سر آدرین میاری چی میشی مرینت بکشی😐
خودم هم نمی دونم
بعد مشکل این مرینت کشته بشه به یه طریقی زنده میشه 🙄