10 اسلاید صحیح/غلط توسط: Aynaz انتشار: 4 سال پیش 18 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
ببخشید این پارتو قبلا گذاشتم تایید نشده پارت ۱۵ هم نوشتم اما چون ۱۴ تایید نشد حذفش کردم برید بخونین کع منتظر موندین
از زبان کلودیا?
رها فک میکنه که بدون پدر مادره بعیدم نیست اینو فک کنه حافظش پاک شده نمیدونم بهش بگم یا نگم کمکم کن کایالاما (کایالاما یه جنه که نسفش دختره نسفش پسر عجیبه نه دیگه ما چه کنیم آینازه و تخیلش ?و باید بگم اون فرار کرده و اینجا کمک دست کلودیاست ?) از زبان کیالاما: خب من میگم بهش بگو اما به پدذ کادرت بگو اینحا میمونی تا بازم تبعید بشی چطوره راستی امشب خواهر کوچیکم قدرتشو بدست میاره میدونی که قدرتمون قیر فعال میشه نه. کلودیا: اره یعنی باید از عنصر ها استفاده کنیم وای نه قایم شو کیالاما رها داره میاد بیرون از حموم فعلا هدافظ کیا لاما. کایالاما: فعلا من رفتم. رها: چیشده مگه کسی اسنجاست هی این کمد چیه. کلودیا: هیچی فقط یکم انصره. رها: اهان ولی پیش من میمونه ظاهرا قدرتش خوابه خوبه کلپ
از زبان پلین
خب خب امروز قراره بریم اب تنی تو دریاچه ی اچا خدا چقدر خوش بگزره این جنگل جادوییه و شبا زمستونه روزا تابستون خب بریم بسمت اونجا وقتی رسیدیم پسرا بدون معتلی پریدن تو آب ما هم یکم نشستیم خیلی عجیب بود یه تخت سنگ ساف بود ما پارچه هامون رو گذاشتیم منو آسدا خواستیم بپریم تو آب که آیلین گفت نه گفتم ایلین میدونیم اما خیلی گذشته بچه نشو بیا پسرا که فقط سرشون از اب بیرون بود گفتن زود باشین بیاین من با چشام به هشون اشاره کردم بیان ایلینو بردارن اونا هم این تمساح امدن ایلین خواست فرار کنه اما منو اسدا گرفتیمش یهو پسرا دستو پاهاشو گرفتنو انداختنش تو اب پش بندش علی پرید تو اب و اونو اروم کرد تا کم تر داد بزنه سینان پرسیدچرا نمیومد تو اب گفتم آیلین تو دوساله گی داشته تو استخر قرق میشده تا الان که ۲۰ سالشه نیومده باهامون استخر یا اب تنی گفتم ولش کنین و دست ایدا رو گرفتم و پریدیم تو اب شروع به بازی کردیم(الان میگیم که ایدا چجوری از تلسم رها ازاد شده) از زبان رها: الان هدود هشت صبحه دیشب فهمیدم که اونا میخوان بپرن تو اب با خودم گفتم دستبند اگه گم بشه یا خراب بشه چی بعد با استفاده از قدرتم اونو کوندم اینحا وقتی دست بندو در اوردم بسهوش شد کاکا که از تو دستبند اومد بیرون گفت حالا همچیرو براش توضیخ بده تا فردا خوابه گفتم باشه کل ماجرای تفریحشونو براش تعریف کردم
خب دوباره از زبان پلین: بعد یک ساعت اب تنی رفتم از اب بیرون تا شب خیلی مونده بود نشستم رو تخته سنگ و سینانم امد کنارم یهو چشمم به گردنبندش افتاد گفتم این چیه تاحاله متوجهش نشده یودم گفتش نکن ولش کن گفتم تو ولش کن که یهو گفت بجای اینکه اذیتم کنی بیا اونارو اذیت کنیم من که از خوشحالی داشتم شاخ در میاوردم گفتم چجوری گفت اسنجوری و دم گوشم نقشه رو گفت منم قیول کردم و اروم اروم رفتیم پشت بچه ها و حلشون دادیم تو اب خیلی خندیدم بعد که کلی دویدسم از دستشون رفتیم تو یه کلبه که نزدیک بود گفتم خب خوب شد هممون خوابمون برد تا....
از زبان رها
خوب جایی بودن تو یه کلبه چوبی قشنگ میشد اتیششون زد میتونم با کمی از تار موهای پلینث جامو با استفاده از الماس سرنوشت عوض کنم و اونم میمیره هاهاها رفتمتو کلبه و شروع به ریختن اون عنصر خواب کع برداشته بودم کردم ریختم ریختم و بعد که خوب خوابشون برد گفتم خواب ابدی خوش بگذره و شروع به ریختن بنزین کردم و یا دم اومد که اون نارنجک که ازون دست فروش گرفته بودم خواستم بندازم که کلودیا گفت نه این کارو نکن رها یا بهترع بگم....
از زبان کلودیا رفتم دیدم رها رفته قدرتمو پنج دیقه دیگه از دست میدادم که رفتم عنصر خوابمو بر دارن دیدم نیست گفتم یعنی چی یک دیقه دیگه وقت داشتم از قدرتم استفاده کردم و فهمیدم کار رهاس ت و این جت رفتم اونحا دیدم که میخواد تازه واردارو اتیش بزنه گفتم نه اینکارو نکن رها یا بهترع بگم کلویی.........
پایان
اینم اخرش
10 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
0 لایک
آیناز شده بخواتر من بنویس همین طوری
جناب تستچی لطفا تستاق منم تایید کنید ?????
میشه بگید که تا پارت چند ادامه بدم؟؟؟؟ یا که یه تست یعنی داستان با مضپع فصل ۵ لیدی باگ بسازم؟؟؟؟ لطفا جواب بدین ??
چون من انگیزه ای برای گذاشتن پارت بعدی ندارم ??????????????????????????