
به تست های دیگم لطفا سر بزنید پلیییییییز🥺💜💜
جین : بعد از ناهار تصمیم گرفتین که مثلا ظرفا رو با هم بشورین ولی جین هی ناز میکنه و لوس میشه و ازت میخواد که بیخیالش بشی ولی تو گوش نمی کنی و با زور میبریش پای ظرفشویی تا ظرفا رو بشورین، اونم هی سرت غر میزنه و از ورلد واید هندسام بودنش تعریف میکنه و هی بهت میگه اگه دستام خراب بشه چی!! و تو هم بهش محل نمیدی که یهو یه گوله کف رو دماغت حس میکنی و بعدش صداشو میشنوی که گفت اینم نتیجه ی بی توجهی به من و تو ام با سیم ظرفشویی میافتی دنبالش😂❤
شوگا : با هم سر یه چیزی شرط بسته بودین و اون باخت. تنبیهش هم این بود که ظرفای یه وعده رو بشوره ولی الان اصلا زیر بار نمیره که اصلا با تو شرطی بسته بوده و تو ام با کلی کیوت بازی راضیش میکنی که اون ظرفا رو بشوره و تو ام کمکش میکنی، اون سعی میکنه که با سریع کار کردن همرو زود تموم کنه ولی تو هی ازش ایراد میگیری و اونم آخرش عصبانی میشه و بی هیچ حرفی میره سمت اتاق خواب و تو ام دنبالش میری که به محض ورودت به اتاق، درو پشت سرت میبنده و.....💋!!!
نامجون : ماهای آخر ح*ا*م*ل*گ*ی*ت بود و کار کردن برات خیلی سخت شده بود واسه همین نامجون خیلی بیشتر از قبل پیشت بود تا دست تنها نباشی، بعد از ناهار کمکت کرد از جات پاشی و بردت و نشوندت روی مبل و به سمت آشپزخونه راه افتاد و تو وقتی دیدی داره میره سمت ظرفا سریع بلند شدی که نزاری دست بزنه چون میدونستی همشون پودر میشن و رفتی کمکش کنی و اون با عصبانیت گفت چرا بلند شدی؟مگه نباید استراحت کنی و تو با بغض میگی خب خواستم کمکت کنم و اونم سریع بغلت میکنه برات یه صندلی میاره و میگه تو فقط بشین و نگاه کن😍❤
جیهوپ : داشتین سنگ کاغذ قیچی بازی میکردین و تو شرط گذاشتی اگه ببازه باید ظرفا رو بشوره و اون بعد از چهار دور بازی میبازه و با کلی غرغر کردن میره که شروع کنه و تو ام دلت نمیاد که تنهاش بزاری و میری کمکش و شروع میکنین و اونم کلی قربون صدقه مهربونیات میره و دستکش ها رو بهت میده تا دستت کنی و بعد از اینکه نصف ظرفا رو شستین دستشو پر آب میکنه و میپاشه تو صورتت و شروع میکنه بلند بلند میخنده و تو ام از حرص به صورتش کف میمالی و سریع فرار میکنی و صدای تهدید هاشو از پشت سرت می شنوی و بلند میخندی😂😍❤
جیمین : چند ساعتی هست که میخواد به یه بهونه ای بکشوندت تو اتاق ولی تو میگی که اول باید کارام تموم شه و اونم کمکت میکنه و کارا رو انجام میده، وقتی نوبت به ظرفا میرسه هی غر میزنه که بمونه واسه بعد ولی قبول نمیکنی و شروع میکنین توی سکوت ظرفارو دوتایی میشورین که وسطاش چند بار لپتو سریع بوس کرد و توام خندیدی، وقتی ظرفا تموم شد تو یه حرکت بلندت کرد و به سمت اتاق رفت و تو ام بی هیچ تقلایی آروم تو بغلش موندی و اون در حالی که💋 آروم گذاشتت روی ت*خ*ت....
تهیونگ : ازت میخواد که توی نوشتن لیریک جدید کمکش کنی ولی تو میگی که ظرفای شام رو نشستی و باید بری اونا رو بشوری و اونم واسه اینکه کارت زودتر تموم شه میاد کمکت میکنه تا زود بری بهش کمک کنی و وسط کار کردن اصلا نمی زاره حرف بزنی که زودتر کارتونو تموم کنین و تو ام عصبانی میشی و ول میکنی میری رو کاناپه میشینی و تلویزیون نگاه میکنی که میبینی اونم اومد کنارت نشست و صدات زد ولی جوابشو ندادی و اونم چونتو گرفت و صورتتو برگردوند و پیشونیشو به پیشونیت چسبوند و ازت معذرت خواست😍❤
جونگ کوک : دارین راجب کار تو بحث میکنین و تو اصلا زیر بار حرفای اون که میگه دیگه نباید کار کنی نمیری و وسط دعوا یهو عصبی میشی و میری به سمت آشپزخونه تا ظرفا رو بشوری و باهاش حرف نزنی که بعد از چند دقیقه دستاشو دور کمرت حلقه میکنه و سرشو میزاره روی چونت و هر چی سعی میکنی پس بزنیش دستاشو محکم تر میکنی و تو همون حالت گونتو 💋 و میاد کنارت وایمیسته و ظرفایی رو که شستی رو خشک میکنه و حرفی نمیزنه و تو ام میخوای فضا رو عوض کنی، یه مشت آب میریزی رو صورتش که از فکر میاد بیرون و به تو که دویدی وسط پذیرایی و داری بلند میخندی نگاه میکنه و با سرعت به سمتت میاد و میزارتت روی کولش و میبردت تو اتاق...😂😍❤
تستچی مرررررررگ من منتشر کن دستم از بس تایپ کردم درد میکنه😢❤ و اینکه امیدوارم خوشتون اومده باشه😃❤
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
دیگه غده ی منحرفیی برام نمونده 😈😈😈😈😈😈💏💏💏💏💑💑💑💑😂😂😂❤️❤️❤️❤️❤️
😂😈💦
جیمین من بچم 😐
شوگا من بچم بدآموزی داره
جیهوپ من بچه بودم😐
کوک شیرموزات یاد میگیرن😐😹😹
😂💚
سلول های منحرفی م دارن منفجر میشن
همچنین😂💚