خوب دوستان اینم از پارت ۲
خوب رفتم داخل اتاق دختره اسمش لیدا بود دختر مهربونی بود فرداش من صبح رفتم دم در دانشگاه انگار زودتر از همه رفته بودم سر کلاس نشستم منتظر بودم همه امدن
معلم : کتاب شیمی تونو در بیارین
وسط کلاس یه دفعه یکی درو باز کرد
معلم گفت : به اکیپ کلاسمونم تکمیل شد ۷ تاتون باهم امدین اقایون
نویسنده : بچه ها پسرا رو میگه نامی و سوکجین و یونگی و هوپی و موچی و ته و بانی
معلم : زود بشینین اینبار دفعه اخرتون باشه
بعد زنگ کلاس خورد همه مس جت رفتیم بیرون به جز منو یکی از دانش اموزا اسمش پارک جیمین بود من صداش میکردم اوپا اونم صدام میکرد اونی خیلی باهم صمیمی شدیم
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
1 لایک
نظرات بازدیدکنندگان (3)