زوج جاسوس ( پارت ۳ )

تام : کارت عالی بود دخترم بگو ببینم تونستی بفهمی اون کی بود ؟ 🐞 من ام ....چیزه .....من ...من ندیدم از دستم فرار کرد تام : باشه دخترم عیبی نداره تو برو یکم استراحت کن 🐞 باشه ، راستی الیا کارت عالی بود سر ۱۰ دقیقه اژیر ها فعال شد 🦊 خواهش میکنم 🐞 رفتم خونه ، رفتم اتاقم ، لباس ماموریت رو عوض کردم رفتم یه دوش گرفتم اومدم رو تختم بودم داشتم به جملاتی که بهم گفت فکر میکردم ، پرووو منو گول زدی فردا بهت یه منشی خوب نشون میدم 😈 همون شب پیش ادرین : رو تخت بودم ، فهمیدم ؛ یه نقشه خوب برای این بانوی اسرار امیز دارم 😈

🐞 : صبح بلند شدم ، اقای ادرین اماده باش قراره با منشی جدیدت اشنا شی 😈 رفتن دوش گرفتم یه تیشرت نقره ای با یه دامن ابی و یه کیف ابی پوشیدم ساعت ابی رو گذاشتم دست چپم و دستبند نقره ایم رو برداشتم و گذاشتم دست راستم و موهام رو گوجه ای بستم یه ارایش ملایم کردم و رفتم طبقه پایین تام : صبح بخیر دخترم ، الیا تو حال منتظر تو هست 🐞 باشه بابا فقط یه کروسان بده تام : بیا عزیزم 🐞 مرسی 🦊 زود باش دختر 🐞 اومدم ، بابا یادته چند وقت پیش یه گلدون سفید شکست تام : اره 🐞 هنوز توی سطل وسایل شکستی هست . تام : اره 🐞 خوبه پس ( 🙂 مرینت یه تیکه کوچیک از گلدون رو برداشت و تو دستبند ش جا ساز کرد ) 🐞 خوب بزن بریم ، الیا یه لحضه عینک افتابی من رو بگیر من این کفش رو بپوشم ( 🙂 کفش نقره ای رنگه و عینک هم ابی هست ) تو شرکت : یه تبلت از ناتالی گرفتم و میخواستم برم سمت اتاق ادرین که ......

یه دختره مو قهوه ای اومد جلوم لایلا🐯 : ببخشید شما کی باشین ، بدون وقت قبلی نمیتونین برین اتاق رییس 🐞 ( با حالت مسخره ) آه عزیزم نمیدونستم باید به همه بگم ، من مرینت منشی جدید اقای اگراست . 🐯 ادرین بلوبری سفارش داده 😏 🐞 اره چون فهمیده تو بدرد نخوری ( مرینت رفت تو اتاق ادرین ) 🐞 سلام اقای اگراست ، بفرمایید قهوه صبحانه شما رو آوردم 🐱 ممنون خب بگو ببینم برنا..... 🐞 برنامه امروز : ساعت فلان ملاقات فلان ساعت فلان جلسه فلان و غیره 🐱 ممنون ( بعد از چند ساعت ) 🐞 قربان ۴۵ دقیقه دیگه وقته ناهار هست و الان هم باید بریم طبقه پایین چک کار طراحان شرکت 🐱 خب بریم سوار اسانسور شیم 🐞 زیر لب : الیا نقشه رو عملی کن ( وارد آسانسور شدن و مرحله اول نقشه مرینت شروع شد خراب شدن اسانسور ) 🐱 ای بابا چرا این ایستاد ، اَه آنتِن هم نمیده ، خب حالا خیلی طول نمیکشه فقط امیدوارم ترس از فضای بسته نداشته باشی ؛ چرا حرف نمیزنی ( ادرین به مرینت نگاه کرد و دید مرینت رنگش پریده و نفس نفس میزنه ) 🐱 وای نگو نگو فوبیا داری ، حرف بزن 🐞من...من..‌.نمی...نمیتونم.....نفس ....ب...بکشم 🐱 باشه باشه ببین به من گوش کن اروم باش

🐞نفسم ...نفسم ..... بالا ...نم...نمیاد😰 🐱 باشه گوش کن اینجا فقط بسته هست اصلا نترس اینجا تهویه داره میتونی نفس بکشی نترس باشه باشه اروم باش نفس بکش نفس بکش ، افرین خوبه ( ادرین مرینت رو ب* غ*ل کرد )🐱 اروم اروم ( همه این کار ها نقشه مرینت بود ) 🐱 اروم باش 🐞 من...من نباید بترسم نه 🐱 اره اره افرین الان نگاه کن همه چی خوبه ( 🙂 مرینت یه نفس عمیق کشید و تیکه کوچیک گلدان رو از دستبند ش در اورد ) 🐞 خب بزار ببینم اها اینجا محفظه تنظيمات هست بزار با این بازش کنم 🐱 نه نه باز نکن ....

( ولی مرینت محفظه رو باز کرد ) 🐞 ببخشید اقای اگراست ولی چه شرکت مدلینگی ۲۷ تا لایه حفاظتی داره 🐱 ام... خب برای محافظت از طراحی های خاص ماست 🐞 اها پس فکر کنم لازم نیست هکش کنم فقط لازمه شما رمز رو بزنین تا اسانسور راه بیوفته 🐱 مگه تو میتوتی این رو هک کنی ؟ 🐞 من به پدرم قول دادم این رو به کسی نگم ولی خب وقتی ۱۴ سالم بود یه بانک رو هک کردم 🐱 دروغ 🐞 امتحانش مجانيه ( این ها مرحله دوم نقشه مرینت بود ) ( فکر ادرین : این جمله چقدر اشناست ) 🐱 خب پس شروع کن به هک کردن 🐞 باشه بزن بریم ( دو دقیقه بعد در اسانسور باز شد ) 🐱 وای واقعا جای تحسین داره ، خب حالا برای جایزه به صفحه که هک کردی نگاه کن یه پیشنهاد کاری 🐞 نگاه کردم نوشته بود اکیپ پروانه گفتم : چیییییییی

امیدوارم از این پارت خوشتون اومده باشه تا پارت بعدی فعلا