
توضیح داده میشه در فیک?☺?
هواپیما کم کم فرود اومد و دخترا پیاده شدن:?
پسرا هم سریع خودشون و به فرودگاه رسوندن.
دخترا حرکت کردن و رفتن سمته تاکسیا(پسرا با دو رفتن پیشواز برادر شوگا شوگا گفت بیا با ون بریم ولی اون گفت که برادر زنم دعوتمون کرده زشته نرم اونجا شوگا گفت باشه و خداحافظی کردن)تهیونک گفت خوب حالا بریم خونه دیگه جیمین گفت بریم اول یه بستنی بزنیم بعد جین گفت نه بریم خونه ورلد واید_خسته??پسرا حرکت کردن به سمت راه خروجی
دخترا هرجا میرفتن یه دوسه نفری نشسته بودن توی ماشینا لیسا گفت بابا بریم بشینیم نابود شدیم ??جیسو گفت بریم،پسرا رفتن به سمت بستنی فروشی از اون طرف هم رزی گفت من میرم بستنی بخرم لیسا گفت توت فرنکی باشه لطفا جنی گفت موزی لطفا جیسو کفت شکلاتی لطفا رزی کفت دیگه امری نیست?جیمین و کوک رفتن به سمت بستنی فروشی از اون سمت رزی هم توی بستنی فروشی بود........☺
رزی به فروشنده گفت :ببخشید ماشین سراغ ندارین من و دوستام تازه از امریکا برگشتیم نیاز داریم به تاکسی که بریم یه خونه بخریم فروشند گفت نه ببخشید رزی اومد برگرده که تق خورد به جیمین و تمام لباس جیمین بستنی شد رزی همینطوری نگاه جیمین میکرد که جیمین گفت چشم ندارییییی رزی گفت معذرت میخوام و یه دستمال به جیمین داد کوک زد پشت دست جیمینو گفت خیلی بد رفتار کردی رزی سریع خارج شد و رفت سمت دخترا.......%€
نشست رو صندلی و دخترا همینطوری نکاش کردن رزی تمام ماجرا رو تعریف کرد براشون پسرا صندلیه پشتی نشسته بودن که یهو جیمین اومد پسرا زدن زیر خنده جیمین ماجرا رو تعریف کرد لیسا گفت یعنی بستنی هم نیاوردی دارم از گرسنگی میپوکم با داد گفت رزی بلند شدو گفت خوب چکار میکردم تو خو جای من بودی حتی معذرت خواهی هم نمیکردی میرفتی صداشون از بس بلند بود پسرا شنیدن جیمین و کوک همینطور نگاشون میکردن تهیونک گفت چقدر رو اعصابن نامجون گفت این همون دخترس که بات برخورد کرد جیمین؟?شوگا گفت وعضیت وخیمه انکار خیلی گرسنشونه که یهو جنی بلند شدو گفت ساکت شین مگه بچه این ابرومنو بردین جلو مردم رزی گفت این همون پسرس که من بهش برخورد کردم جیسو نگاهی کرد به پشت و برگشت یهو جین کفت عجب دختر جذابی ورلد واید_خیره???تهیونک گفت هیونگ چرا مسخرع بازی در میاری
جنی گفت زود باشین بلند شین تا بیشتر ابرومون نرفته لیسا گفت با این همه چمدون کجا بریم جنی گفت رو قبر من جیسو گفت حالا اینقدر جوش نزن بلند شین دیگع رزی گفت وقتی به پسرع خوردم یهو گوشوارش افتاد برم بش بدم
دخترا گفتن باشه تهیونک گفت دارع میاد سمتمون رزی با لحن جدی گفت بفذمایید گوشوارتون افتاده بود جیمین بلند شد روبروی رزی قرار گرفت رزی استرس گرفتش
خیلی ممنونم که تا اخر خوندین منتظر پارت بعدی باشین خیلی دوستون دارم??
خیلی ممنونم از تستچی ???و اینکه اون صحنه صحنه ی بدی نیس ولی خوب استرسش زیاده ?یه راهنمایی ®©بای
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
واييييى ميخواى مارو سكتع بدى ؟ سريع بعديو بزارررر ديگهههههه
واااااااای عالی بود?عاشقش شدم
لطفا پارت بعدی هم بزار??
باحال بود