10 اسلاید چند گزینه ای توسط: ??sina?? انتشار: 4 سال پیش 446 مرتبه انجام شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
سلام دوستان سلطان sssr هستم این 5 نوشته من است امیدوارم خوشتون بیاد
رفتیم تو خونه . مامان و بابا وایساده بودن و گفتن خاهر برادری کجا رفتین. داچ اومد جلو و همه چیز رو توضیح داد . بعد رفتیم شام خوردیم و خوابیدیم . تیکی بلندم کرد منم بلند شدم و گفتم مدرسهمون دیر شده. تیکی گفت نه مرینت .ادرین زنگ زده. داچ در زد و اومد تو .تیکی هم رفت زیر تختم. داچ اومد و صبحونه مو اورد داخل اتاق و به من گفت دیشب انقدر ادرین ادرین کردی که من خابم نبرد. من گفتم . ببخشید داخل خواب هیچی دست ادم نیست .داچم لپم رو ناز کرد و با هم صبحونه رو خوردیم.داچ رفت تا ظرف ها رو بزاره تو اشپز خونه . منم زود زنگ زدم به ادرین. برای اولین بار .ادرین جواب داد و سلام کرد . گفتم حالت خوبه . ادرین گفت . خیلی ممنون امروز صبح مرخص شدم . منم گفتم خدارو شکر. ادرین گفت .امروز بیا خونمون هرچه زود تر بهتر.منم گفتم باشه و خدافظی کردیم . من رفتم دوش گرفتم و لباسمو پوشیدم.
من خواستم از خونه برم که داچ گفت بزار برسونمت . من کفتم کجا. داچ گفت پیش ادرین. من گفتم تو از کجا میدونی. داچ گفت .دختره خوشکلی مثل تو یا میره پیش عشقش یا میره دور کارش. که الان فکر کنم تو میخواهی بری پیش عشقت. من گفتم تو رفتی کلاس عشق بازی . داچ گفت من فقط چشم خونم. بعد سویچ ماشینشو زد و داد بهم . من گفتم این برای چی. داچ گفت رانندگی نمیخواد .مقصد بگو خودش میره. از این ببد این برای تو. سندش هم تو داش برده. من رفتم و بغلش کردم و نشستم تو ماشین. و گفتم خونه گابریل اگراست . دیدم ماشین روشن شد و رفت . خیلی عالی بود .رفتم و داش برد رو باز کردم یه سند توش بود دیگه اتمنان داشتم و بازش نکردم. یهو ماشین زد روی ترمز و من نزدیک بو سرم بخوره توی داش برد . من از ماشین رفتم بیرون و ماشین رو قفل کردم . در زدم ناتالی باز کرد . رفتم تو . گابریل مثل مجسمه وایساده بود و چپ چپ نگام میکرد . من همینجور داشتم میرفتم و استرس داشتم .که ادرین دستمو گرفت و سلام کرد منم سلام کردم و با هم رفتیم تو اتاقش. ادین یه میز پر از خوراکی درست کرده بود و روش نوشته بود تقدیم به بانوی من . من گفتم خیلی ممنون ولی اگه دوست داری هویتمون مخفی بمونه بهتره این نوشته رو پاک کنی. ادین گفت ببخشید و باهم نشستیم و ادرین پرسید نقشت برای هاک ماث چیه. من گفتم ما باید به 4 دسته تقسیم بشیم . 1 لیدی و فیلیکس 2 مار و کت 3 لاک پشت و خرگوش 4 لشکر توهم . بعد به تیکی گفتم که به بانیس یه پیام بده تا برای فردا خودشو اماده کنه . بعد دیدیم تیکی و پلنک رفتم پیش همو با هم بازی کردن . ما هم میخندیدیم .بعد تبدیل شدیم تا به الیا و نینو معجزه گر ها رو بدیم . از زبان گوینده . بچه ها مرینت نگهبانه معجزه گر هاست و همه معجزه گر ها همراشه .از زبان مرینت. دو تامون تبدیل شدیم و به سختی معجزه گر ها رو به الیا و نینو داریم اما من نمیدونستم بعد لوکا معجزه گر مار رو به کی بدم. ادرین گفت من یه پلیس مهربون میشناسم که یه خاهر خیلی زیبا و خوش کلی داره اسمش داچه فکر کنم اون خوب باشه. منم تایید کردم و رفتیم معجزه گر رو بهش دادیم و کار کردن باهاش رو یادش دادیم
داشتیم بر میگشتیم که ادرین بردم روی برج ایفل و گفت پریشب رو یادت میاد . من گفتم اره که خیلی داشتی دیونه میشدی . اونم خندید و ما صورتمون رو بهم نزدیک کردیم و همدیگر رو خیلی اروم اما طولانی بوسیدیم . و برگشتیم خونهی ادرین و یه عالمه بازی کردیم دیگه ساعت 8 شده بود من با ادرین خدافظی کردم و رفتم پایین ادرین اومد بدرقم . گفت میخواهی برسونمت .من گفتم نه ممنون داچ ناشین دادتم . ادرین گفت پس مراقب باش . منم گونش رو بوسیدم و برای دومین بار خدافظی کردم . از زبان ادرین . واقعا عشق واقعی مو پیدا کرده بودم و نیازی به گاکامی نداشتم . گوشیمو برداشتم و رفتم تد حیات خونه. زنگ زدم به گاگامی و گفتم . من عشق واقعی مو پیدا کردم و فهمیدم تو عشقمن نیستی . پس دیگه ما فقط یه دوستیم عشق من یکی دیگس. گاگامی یه جوری دادا زد که من گوشیمو بستم. و رفتم بخوابم .
فردا صبح از چشم ارباب شرارت . دیگه داشتم از کارام منصرف میشدم که یه حسی بهم هشدار داد یه حس بسیار قوی از شکست هشق . حتما گاگامی بود . و دوباره یه حس بدتری رو احساس کردم . اینبار مال لایلا بود و من دو تا اکوما رو شرور کردم و بیشترین قدرت هایی رو که داشتم رو بهشون دادام و گفتم که معجزه گرهای کفشدوزک و گربه رو میخواهم و مایو را رو صدا کردم و گفتم امروز روز مرگ و زندگی یه یا مرگ یا زندگی. از چشم مرینت . با هشدار اکوما بلند شدم . نادیا شاماک میگفت . 2 ابر شرور دارن کل شهر رو نابود میکنن . من دیدم کهقدرتاشون فوق پیشرفته بود .از زبان راوی . گاگامی قدرتش این بود که از طرق چشم دیگرون رو کنترل میکرد و لایلا با مغزش دیگرون رو شرور میکرد . تز چشم مرینت . به بقیه کومامیه پیام دادام و گفتم امروز روز سرنوشت سازه . و همه رفتیم روی برج ایفل و نقشه رو دوباره تکرار کردم . الیا فولوتشو زد و از هر کدوممون 100 تا ساخت . و ما رفتیم به جنگ با دشمن همیشگی مون .
من و فیلیکس رفتیم سمت لایلا . خیلی در گیری زیاد بود . کت و داچ هم رفتن سمت گاگامی . نینو و الیا رفتن سمت مایورا لشکر هم رفت سمت ارباب شرارت . جنگ بالا گرفته بود . از چشم مرینت . من میدونستم اکومای لایلا کوجاشه برای همین به فیلیکس گفتم یه پورتال نیمه تنگ درست کنه ته داخلش بیفته و گیر کنه . و یه پورتال هم داخل جوه درست کنه داخل کره ماه باشه چون اکسیژن اونجا نیست و نفس نمیتونه بکشه . منم زود بایویو دورش بستم و گردنیندشو شکستم . اما فیلیکس دیگه داشت میوفتاد چون دیگه خیلی از قدرتش استفاده کرده بود .منم اکوماشو گرفتم و خنصی کردم . و رفتیم کمک کت . گاگامی داشت هممون رو شکست میداد . من گفتم اخه کی میتونه انقدر یکی رو اعصبانی کنه .کت گفت ببخشید اما من اینکار رو کردم . من گفتم خب چرا . تدرین گفت بعدا برات توضیع میدم . گاگامی داشت کت رو تحت کنترل و فیلیکس روی زمین افتاده یود و لشکرمون نابود شده بو و الیا و نینو با بند بسته شده بودن . من داچ گفتم بگو شان دوباره . از چشم داچ . برگشتیم به بعد شکست لایلا ، اینبار گفتم باید برای 2 ثانیه بفرستیمش ماه . بانیس گفت چرا من گفتم چون اونجا اکسیژن نیست . لیدی هم تایید کرد و گفت ما گاگامی رو همینجوری شرارتش رو خنصی کردیم . بعد به سختی یه پورتال درست کرد و فرستادش ماه . و ما داخل این دو دقیقه استراحت کردیم اما یه مشکلی بود چون لشکر تحت کنترل های گاگامی مهاسره مون کرده بودن . ما دو باره رفتیم به جنگ اونا .2 دقیقه بعد . لشکر بد ها دیگه داشت تموم میشد و بانیس دوباره اوردش کره زمین . گاگامی داشت خفه میشد . من یویو مو دورش حلقه کردم . فیلیکس هم اماده ساخت یه پورتال دیگه بود که اگه نشد دوباره بفرستتش . گربه هم گفت پنجه برنده و نمیدونست به کجاش بزنه . لیدی گفت بزن به گل تو دستش که فکر کنم یکی بهش داده . من نمیدونستم منطورشون چیه ولی کت داشت زیر زیر میخندید . و ما دکباره اکوماشو خنصی کردیم .
بعد رفتیم تا ارباب شرارتو شکست بدیم اما یه مشکلی بود بانیس زخمی شده بود و نمیتونس راه بره و دیگه لشکره مون نابود شده بود . از چشم مرینت . من و کت و داچ رفتیم جنگ مایورا و ارباب . نینو الیا گفتن اونا رفتن خونه ادرین .کت گفت ادرین . من جلوی دهنش رو گرفتم و گفتم پس بریم اونجا . وقتی رفتیم . مایورا جلومونو گرفت و ما باهاش جنگیدیم . خیلی دشوار بود . اما بالا خره من پاهاشو بستم و الیا توهم من رو 4 برابر کرد و اونا هم ست و پا ها شو بستن و من معجزه گرشو گرفتم و دیدم گه مایورا ناتالی . کت داشت تب میشد ولی نمیتوانست به روش بیاره و من هم مجبور بودم که حافظه شو پاک کنم . و همین کار رو هم کردم
ادین گفت پس هاک ماث گابریله .هاک ماث روی پشت بوم بود . و ما رفتیم تا اونو شکست بدیم . من و الیا و نینو و داچ و کت در مقابل هاک ماث . ما با هاک ماث جنگیدیم و اون داشت ما رو تسلیم میکرد . و من زخمی شده بودم اما چاره ای نبود . هاک ماث داچ رو دست گیر کرد و بست . من فشارمون رو بیشتر کردیم اما دوبارهچاره ای نبود . اینبار الیا رو دستگیر کرد و نینو گفت هاک ماث من رو دستگیر کن ولی به خرگوش اسیب نزن . من گفتم نه .ما باهم میتونیم ببریم . نینو خواهشت نکن. اما نینو خودش رو تسلیم کرد ولی الیا ازاد نشد .
کت داد زد بابا بسه دیگه .تا چقدر مردم رو اذیت میکنی . هاک ماث گفت ادرین . پس تو داری به من خیانت میکنی .و همین حرفایی که همیشه میزنه . بعد هاک ماث گفت من همه این کار ها رو برای رفاه تو و خوشحالی املی میکنم . ادین داشت اعصبانی میشد و هاک ماث داشت یه اکومارو شرور میکرد . من داد میزدم نه . کت نه .تو رو خدا نه . نزار .نزار نزار .اما دیگه دیر شده بود و کت به کت بلنس تبدیل شده بود من تنهایی نمیتونستم جلوشو بگیرم .
کت نیش خند زد و با پنجه برنده پیشرفته داچ و نینو و ایا رو پودر کرد و من هم روی زمین افتاده بودم و گریه میکردم . کت اومد پیشم و گفت بانو اگر خودتو دوست داری معجزه گرتو بده . من گفتم عمرا کت گفت پس باشه . پنجه برنده
ببخشید اگر دیر گذاشتم سلطانsssr هستم نظر فراموش نشر کمتر از 10 تا کامنت دیگه نمیگذارم پس کامنت فراموش نشه خواهشن. خیلی ممنون که بامن همراه شدید . امیدوارم خوشتون بیاد و خواهشن بگید که دوست دارید هاک ماث ببره یا لیدی
10 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
5 لایک
سلام این تست واقعاً قشنگ بود مرسی بای بای
چرا عشق 2طرفه پارت8باز نمیشه؟
برای خودمم همین توره
بچه ها پارت 7 نمیاد . 3 روزه داره تائیدیه میگیره . واقعا ناراحتم
بچه ها خبر بد پارت 7عدم تایید میزنه و امروز یا فردا نمیاد
بچه ها نظرت کن چیه مرینت بمیرم داخل 2 قسمت بعدی
حتی عکس قسمت ۳ رو هم از هلیا کپی کردی ?
خجالت نمی کشی کپی می کنی؟
بچه ها نمیدونم چرا ولی تستچی یک بار 2 ساعت بعد تایید میکنه یه بار 24 ساعت بعد
کپی کار عکس منو کپی کردی
شرمنده ولی من کهبلد نیستم عکس بسازم و فقط سرچ میکنم و عکس های مربوط رو ا نتخواب میکنم. حالا اگه فکر میکنی کپیه من که داستان مو کپی نکردم
خب ما هم خودمون عکس نمی سازیم فقط یه عدد میزاریم روش همین
پارت بعدی پارت بعدی پارت بعدی پارت بعدی پارت بعدی پارت بعدی پارت بعدی ?? ?????????????????
عالی بود ممنون