
اینم پارت ۵🥰💜🖤 مرسی ک هوامو داشتین🥰 دیگه داشتم نا امید میشدم😕🤦♀️ ولی اومدم با پارت جدییییید💜🖤

اول بالا رو بخون 😉💜 خوندی ؟💜🖤🩸ممنون💜🖤🩸

.....جلوی همه اومدم بهش حمله ور شدم که یهو میسو اومد جلوم وایساد و به سمت هلن برگشت و آروم، جوری که فقط من بشنوم گفت خودتو کنترل کن و آروم باش . حلش میکنم نمیخواد نگرانش باشی . من همنوعام رو خوب میشناسم . بعدشم رفت سمتش و گفت امیلی دیروز نیومد تا چشم تو چشم نشید و بحث تموم بشه . تو هم عقلتو به کار بنداز و تمومش کن

نمیخوای که بخاطر این کارا خودتو جلوی در مدرسه ببینی که یه پرونده با نمره ی انضباط صفر کارنامه ت تو دستته؟؟ بعدشم برگشت سمت من و دستم گرفتم و منو برد سمت کلاس . یه نگاهی به هلن کردم و دیدم با قیافه ی متعجبش داره نگاه میکنه . انگار حسابی هنگ کرده . آخه هیچکس جرات نمیکنه جلوی اون وایسه با اون هیکل بسی بزرگش😐. اون بی رحم ترین دختر مدرسه ست

. یادمه یه بار با دوستاش واسه شوخی یه سطل آب یخ بردن ریختن رو سر یکی از بچه های مدرسه که حسابی سرماخورده بود . اینجوریه . نه چک زدیم نه چونه مارِ مون موند و پونه . بره خوش باشه با سابقه ی درخشانش . دیگه هیچکس ازش قرار نیست حساب ببره خداروشکر. ( زنگ تفریح ) اممم ، میسو ، خیلی ممنونم که نذاشتی کار اشتباهی بکنم . میسو : کاری نکردم . به هر حال ما دوستیم دیگه 😉 امیلی : خوب . چی بگم . آره . دوستیم .....

( از زبان امیلی ) بعدش میسو دست کرد توی کیفش و یه کارت دعوت بهم داد میسو : پسفردا تولدمه . خوشحال میشم ببینمت امیلی : آره حتما میام . فقط ...... هلن هم هست؟ میسو: خیالت راحت اون دعوت نیست . نه اون و نه دوستای بی رحمش امیلی: خوبه پس حتما میام . البته مطمئناً دعوت هم میشد نمیومد . حالا حالا ها باید بره قایم بشه تا با بچه های مدرسه چشم تو چشم نشه . وگرنه که حسابی مسخره ش میکنن. _________________________________ ( از زبان امیلی ) وقتی بر میگشتم سمت خونه . فقط به میسو و کاری که جلوی هلن کرد فکر میکردم .

. حس میکنم واقعا به وجود همچین کسی تو زندگیم نیاز دارم. اون پشتم بود و بهم کمک کرد تا دست به کار اشتباهی نزنم . نمیدونم چطور حسم رو باید توصیف کنم وقتی دیدم اومد و بخاطر من علیه بی رحم ترین دختر مدرسه ایستاد . دارم کم کم حس میکنم که اون به طور جد دوست واقعیمه! آدما اونجوری هم که فکر میکردم بد نیستن . میسو .... خوب اون خیلی مهربونه و واقعا دوست داشتنی . حس میکنم خیلی ضعیفم و اون کسیه که منو قوی میکنه . ( دو روز بعد ) داشتم آماده میشدم واسه تولد میسو . که یهو حس کردم.....

امیدوارم دوست داشته باشید💜🖤🩸 اگه انتقادی چیزی دارید بگید و من با کمال احترام قبول میکنم و تغییرش میدم🥰💜🖤🩸

💜🖤🩸Don't forget like &comment
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
پرفکت🥺💜
امیزینگ💫
عالی
🥰💜