10 اسلاید صحیح/غلط توسط: fan.bts انتشار: 3 سال پیش 129 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
عشق و غرور
سلام لاوام این اولین تستمه امیدوارم خوشتون بیاد لایک و کامنت فراموش نشه
این داستان درباره ی عشق ها و اتافاقات دبیرستان شیزاما است شخصیت ها:
کلارا : دختر زیبایی که در خانواده ی فقری در یک روستا در اطراف لندن به دنیا اومده این دختر خیلی باهوشه و با شرکت در امتحان سراسری لندن بورس گرفته و وارد دبیرستان شیزاما (مخصوص پولدار ها) شده
از زبان کلارا : با صدای مامانم از خواب بیدار شدم صداش خیلی پر ذوق بود کنجکاو شدم و رفتم پایین توی دستش یه پاکت نامه بود مامانم گفت: این نامه از طرف دبیرستان شیزاماست اونا بهت بورس دادن یه لحظه فکر کردم دارم خواب میبینم از ترس اینکه خواب باشم خودمو بیشگون گرفتم بعد که فهمیدم واقعا بیدارم از خوشحالی پریدم بغل مامانم از یک طرف هم ناراحت بودم که قرار بود برم خوابگاه و مامانم رو تنها بزارم( پدر کلارا وقتی اون فقط ۴ سالش بود مرده و از اون موقع به بعد مادرش سخت کار میکنه)
نامه رو از دست مامانم گرفتم توش نوشته بود:
دوشیزه کلارا الکسیس شما با کسب رتبه بالا در آزمون ورودی نظر مدیر دبیرستان را جلب نمودید و همین باعث شد به شما بورسیه تحصیلی بدهیم شما باید از ماه سپتامبر( شروع سال تحصیلی در انگلاستان) در دبیرستان حضور داشته باشید
با تشکر جک بالون
۱ سپتامبر ۹ صبح به وقت لندن دبیرستان شیزاما:
وارد دبیرستان شدم با دیدن ساختمون دبیرستان خشکم زد تا حالا همچین ساختمونی ندیده بودم داشتم توی ساختمون راه میرفتم که یهو به یه دختر بر خوردم وقتی برگشتم ازش معذرت خواهی کردم دختره گفت: اشکالی نداره و با یه لبخند گرم جوابمو داد و گفت اسم من سلیناست. کلارا : من کلارا هستم و تازه به این مدرسه اومدم داشتیم
داشتیم با هم حرف میزدیم که یهو صدای جیغ همه بلند شد برگشتم و دیدیم همه دخترا دور یه پسره جمع شدن از سلینا پرسیدم این پسره کیه؟ سلینا: یعنی تو واقعا نمیدونی این کیه!!! ایشون پسر رییس کارخونه وارداتی کشور هستن که خیلی هم جذاب و خوشتیپه آها!!
که یه دختر اومد پایین از ظاهرش مشخص بود که خیلی پولداره اومد سمت ما و گفت: به به کلارا خانم دهاتی از پدرم شنیدم چقدر بدبخت و بیچاره این کلارا: درست حرف بزن
دختره،:اوه اوه زبونشو وقتی اومدم کوتاهش کردم میفهمی
که یهو همون پسره اومد دختره:سلام توماس جون از پریروز که ندیدمت خیلی دلم برات تنگ شده بود.
توماس: ایزابلا کاری داشتی؟
ایزابلا: میخواستم بگم بعد مدرسه اگه کاری نداری با هم بریم بیرون
توماس: نه سرم شلوغه🙃
که بعد سلینا منو برد کلاسارو بهم نشون بده که پام لای یکی نیمکت های کلاس گیر کرد و افتادم توی بغل یه پسره
پسره: سلام حالتون خوبه خانم؟
آره ممنون حالم خوبه
پسره: اسم من متیو از دیدارتون خوشبختم
همچنین اسم منم کلارا ست
لایک و کامنت فراموش نشه عشقولیام😘
تا پارت بعد خدانگه دار
10 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
4 لایک
نظرات بازدیدکنندگان (4)