
اینم پارت دوم
آنچه گذشت : ۲۵ دقیقه دیگه میریم آبشار جاذبه......... فر سوخت ....... سلام عسلیااااا........ سرای ایرانی...... بایا........برم وسایلو جمع کنم ....... عمو فورد کجاست...... مجسمه بیل سایفر...
میبل : دستمو دادم که یهو صدایی شنیدم ولی اهمیت ندادم دیپر : بیا دیگه میبل : اومـــدم تق تق تق استن : چی شده عسلیا دیپر : میشه شما و عمو فورد بیاین استن : واس چی ؟ دیپر : باید بیاید استن : فورد بیا دیپر کارمون داره فورد : اومدم خب چی شده دیپر دیپر : با من بیاین این مجسمه بیل فورد : خب که چی دیپر : یه چیزی توجه منو جلب کرده اونم اینه که دستش درازه و واای چرا ترک خورد فورد : نمیدونم مگر اینکه هههه استن: مگر اینکه چی ؟
فورد : مگر اینکه کسی اومده باشه و به بیل دست داده باشه اگر کسی بهش دست بده اون برمیگرده میبل : وای من چیکار کردم دیپر : منظورت چیه ؟ میبل : وقتی تو داشتی می رفتی من به بیل دست دادم و یه صدایی شنیدم ولی اهمیت ندادم و رفتم دیپر و استن و فورد : چیییییییییییییییییی ؟؟؟؟!!!! میبل : الان به خاطر من ویرانی نامشخص دوباره میاد چیکار کنیم
دیپر : میبل چرا این کارو کردی میبل : خب من از کجا میدونستم که اگه کسی به بیل دست بده برمیگرده الان خودمم گیجم دیپر: عمو فورد الان چیکار کنیم فورد : نمیدونم صدای ناشناس : هاهاها من برگشتم فورد : تو کی هستی صدای ناشناس : هاهاهاهاها خودت رو به کوچه علی چپ نزن منم بیل میدونستم برادرام و اکسولاتل کمکم میکنن تا برگردم
فورد : اکسولاتل همون سمندر مکزیکی ؟ بیل : بله دانای کهکشان فورد : اون وقت برادرات کیان ؟ بیل : باورم نمیشه که نمیدونی ویل و کیل ویل سایفر ناراحتی هست و کیل هم سایفر خشم استن : لابد اسم خواهراتم میل و نیل و هیل هستن آره ؟ بیل : زدی تو خاک ولی اونا تو تو غار کوه اورست هستن و هر وقت من دستور بدم میان دیپر : چرا دست از سر ما بر نمیداری ؟
سوز و وندی : سلام رفقا واای بیل اینجا چیکار می کنه ؟ حالا گیدن و پاسیفیکا هم اومدن : سلام ما برگشتیم گیدن : وای چی ما که اونو شکست دادیم چرا هنوز زندست ؟ ( گیدن : جناب نویسنده چرا زندس اون نباید زنده باشه نویسنده یعنی خودم : دیگه شرمنده داستان من کمدی و درام و فراطبیعی هست حالا بزا بره جلوتر قراره باحال بشه گیدن : باشه) بیل حالا برادرام رو احضار میکنم
فورد : وای بدبخت شدیم بیل : به به سلام به برادران عزیز آخرین باری که دیدمتون صاحب بعد پارادوکس سایفر شده بودید کیل : آه هیچ وقت شوخی هات تکراری نمیشن واقعا مسخرست ویل : اما متاسفانه اکسولاتل شکستمون داد
بیل : میدونم خب حالا آماده اید که به این دنیا حکومت کنیم کیل و ویل : بله بیل : اما اول بیاید اینا رو بندازیم توی یه بعد دیگه فورد : میخوای مارو کجا بفرستی ؟ بیل : خب پیش اکسولاتل یکسری حرف ها در مورد پورتال ها هست که باید بگم اما خود اکسولاتل بهتون میگه حالا قراره که به شکل فیزیکی در بیایم فعلا خداحافظ راوی : یه پورتال زیر پاهاشون باز شد افتادن توش همه با هم : واااااییی نههههههههههه دیپر : داشتیم سقوط میکردیم که یهو رسیدیم به ........
ببخشید دوستان جای هیجانی کات کردم ولی پارت بعدی رو امروز یا فردا مینویسم امیدوارم خوشتون اومده باشه کامنت یادتون نره
بای بای 🌈🌈🌺♥️♥️♥️♥️🤩
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
نظرات بازدیدکنندگان (0)