ببخشید چون تصادف کردم نتونستم تست وارد کنممم
مقصد:: از زبان لونا) بلاخره رسیدم از این به بعد یرنوشتم عوض میشه کی فکرشو میکرد تو همچین روزایی از هم جدا بشیم یک نگاهی به گردنبندی که کوران برام خذیده بود کردم(فلش بک روزی که کورا ن شوخی کرد و رفتن تو اتاق::کوران ::لونا روتو اونور کن لونا ::باشه شخص سوم::لونا روشو اونور کرد کوران گردنبندی که اسم خودش و لونا روش حک شده بود انداخت گردنش لونا خیلی خوشحال بود😔💘⚡)از زبان شخص سوم«:با تکرار این خاطرات قطره اشکی از گوشه چشمم چکید با خودش قول داده بود که دیگه گریه نکنه به سمت داخل حرکت کرد🚶🏻♀️ در زد و وارد کلاس شدد ناشناس ::بفرمایید داخل خانوم گیلبرت لونا ::چشم خانومه..؟ ناشناس ::پوچز هستم لونا ::اوه بله خانوم پوچز بعد رو کرد به کلاس و گفت: سلام من لونا گلیبرت هستم و تازه فهمیدم که خون اشام هستم و نمیدونم که قدرتم چیه. همه: سلام لونا از اشنایت خوشبختیم ):
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
7 لایک
رسید منتشر شد😐🙌🏻
خیلی خوب بود پارت بعدی حتماً بزار♥️🥰
چشمم
😂💔
💦😇😂
واقعا کوران به اونا خیانت کرده؟?؟?😔😔😔
فعلا که اینطور دیده میشه داستانم غیر قابل پیش بینیه🥺😔
تا پارت بعد رو نگیریم آروم نمیگیگیریم 😐💔
آها همه باهم تا پارت بعد رو نگیریم آروم نمیگیگیریم ✌🏻😐
😹😹💘
خیلی عالیه فقط پارت بعدو زود بزار یکمم جذاب تر از این کن اگر میتونی خیلی باحاله 😉🤩😍
باشههه مممنون❤️❤️