
ببخشید چون تصادف کردم نتونستم تست وارد کنممم
مقصد:: از زبان لونا) بلاخره رسیدم از این به بعد یرنوشتم عوض میشه کی فکرشو میکرد تو همچین روزایی از هم جدا بشیم یک نگاهی به گردنبندی که کوران برام خذیده بود کردم(فلش بک روزی که کورا ن شوخی کرد و رفتن تو اتاق::کوران ::لونا روتو اونور کن لونا ::باشه شخص سوم::لونا روشو اونور کرد کوران گردنبندی که اسم خودش و لونا روش حک شده بود انداخت گردنش لونا خیلی خوشحال بود😔💘⚡)از زبان شخص سوم«:با تکرار این خاطرات قطره اشکی از گوشه چشمم چکید با خودش قول داده بود که دیگه گریه نکنه به سمت داخل حرکت کرد🚶🏻♀️ در زد و وارد کلاس شدد ناشناس ::بفرمایید داخل خانوم گیلبرت لونا ::چشم خانومه..؟ ناشناس ::پوچز هستم لونا ::اوه بله خانوم پوچز بعد رو کرد به کلاس و گفت: سلام من لونا گلیبرت هستم و تازه فهمیدم که خون اشام هستم و نمیدونم که قدرتم چیه. همه: سلام لونا از اشنایت خوشبختیم ):
۳ روز بعد ): شخص سوم::لونا با دوست جدیدش که اسمش الیا بود اومده بود بیرون یهویی جیمز اومد بیرون جمیز دوست دورانی بود که با سیکلی دوست بود(میدونم اونجا گفتم استفان ولی الان این اسمو نیاز دارم)لونا اونو مثله سیکلی دوست داره🥺✨(نکته ::جیمز از الیا خوشش میاد الیا هم همینطور ول بهم نمیگنن🤓) از زبان لونا::سه روزی هست که اومدم اینجا و یه دوست پیدا مردم خیلی دختر خوبیه تازه دوست بچگیم هم پیدا کردم به الیا درمورد کوران نگفتم ولی بش گفتم که شکست عشقی خوردم 💔اونم گفت که رو جیمز کراشه 🕳️💦 چند روز پیش سیکلی بم زنگ زد و گفت که اونم تازه متوجه سده که خون اشامه و دارع با میکو میاد(یادم نی اسم دختره چی بوده💘🚶🏻♀️)و گفتش که
و گفتش میکو یه نیمه اس مادرش خون اشام و پدرش انسان بوده )(: که یهو جیمز اومد گفت سلام الیا رو بهش گفتم داشتیم فق الیا پس من چی😔🚶🏻♀️😧گفت اومووو ببخشید بیا دختر نازم و زرتی بغلم کرردد (کلا لونا خیلی بغلیه🚶🏻♀️🕳️)گفتس راستی شاهزاده داره میاددد گفتم اسمش چیه گفت نمیدونم گفتم کی میاد گفت نیم ساعت دیگهه 💨😧 داشتیم همینجور وراجی میکردیم که صدای بوق ماشین اومدد
عه سیکلی بود رفتم هردوشونو بغل کردم داشتیم باهاشون حرف میزدیم که یک ماشین اومد و کوران پیاده شددد باورم نمیشدد یعنی شاهزاده کوران بودد و من الکی ترکش کردم😔💘😧 میخولسام برم سمتش که دیدم یک دختر دیگه هم همراهش پیاد شد😔💘🤒هعیی😔باورم نمیشدد ولی من باید قوی باشم من میتونمم ⚡🥺منم دید ولی عکس العملی نشون نداد و خیلی سرد از بین جمعیت دخترا رد شد گریم در اومد رومو کردم اونچر تا گریمو نبینه سیکلی و جیمزو و میکو از قضیه خبر داشتن برایه همین سریع بغلم کردن و دلداریم دادن😔⚡
بعد از کلی گریه کردن رفتم تو جنگل دیدم الیا و جیمز پیش همن و و دارن همو ......سن رفتم جلو مثله ماست چسبیدم بهشون و گفتم مبارکه اون دوتا جفت کرده بودن😔😹 همینجور حرف میزدیم که یهووو جیمز گفت یافتممممممم 💥💡گفتم چیشده اونم کله نقشرو گفت(خب این قسمت هم تموم شد با تشکر از دختر خالم که کمکم کرد بنویسم چون بخاطر تصادف نمیتونستم 💋💌 و میدونم رفتم تو فاز ناراحتی ببخشید دیدم داشت چرت تموم میشد برو اسلاید بعد تا فلش بکا و توضیحاتی بدم میرسی💡💋
فلش بک روزی که مادر لونا باهاش کار داشت): از زبان شخص سوم ::لونا. فت پیش مادر چون باهاش مار داشت مادر به اون گفته بود که یک خون اشام اصیل زاده است (میدونین دیگه چیه ینی سطحش بالاست)و این چندسال بردارش چهار سالشو داخل این مدرسه خون اشام ها بوده و اون دوتا یعنی خواهراشم خون اشام نیستن (چون پدر بزرگشون خون اشام نبوده اوناهم به پدر بزرگشون رفتن ولی تمام بچه هایه پدر بزرگشون خون اشام نبودن ینی رک پوست کنده بخوام بگم اینه که اینا دختر عمومیه لونا هستن که پدر مادرشوون در نوزادی مردن و مادر لونا اونارو به فرزندخوندگی قبول میکنه)و میگیددلونا چطور دووم اورده که اطشش بخوابه به خاطر اینه که یک طلسم هست که برا خون اشام هایه دختر ۱۹ سال کار میکنه و خون اشام هایه پسر ۲۰ سال و الان وقتشه که برن و اموزش ببین برای جنگ بین خوت اشام ها و گرگینه ها (سوالی داشتین تو کامنتا بپرسید 아니👋🏻)💗💗✨✨
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
رسید منتشر شد😐🙌🏻
خیلی خوب بود پارت بعدی حتماً بزار♥️🥰
چشمم
😂💔
💦😇😂
واقعا کوران به اونا خیانت کرده؟?؟?😔😔😔
فعلا که اینطور دیده میشه داستانم غیر قابل پیش بینیه🥺😔
تا پارت بعد رو نگیریم آروم نمیگیگیریم 😐💔
آها همه باهم تا پارت بعد رو نگیریم آروم نمیگیگیریم ✌🏻😐
😹😹💘
خیلی عالیه فقط پارت بعدو زود بزار یکمم جذاب تر از این کن اگر میتونی خیلی باحاله 😉🤩😍
باشههه مممنون❤️❤️