اینم از پارت 4 👸🎈🤭 اگه میشه تستم رو معرفی کنید اگه بازدید زیادی داشته باشه فیک های دیگه ام میزارم🤭
از کنار لبش خون میومد... همین باعث شد که بلند بگم :ا/ت چیشده... وقتی بلند این رو گفتم همه بچه ها و خودم بلند شدیم و به طرفش رفتیم... ا/ت که چهار دست و پا افتاده بود روی زمین با صدای شکسته گفت:زود بیان خونه من ... ا/ت:وقتی باهاشون در گیر شدم.. سریع به طرف خونه عضا رفتم و در رو که باز کردن گیر پام رفت و بهشون گفتم که زود بیان بیرون و داخل ماشینم بشن ... جین سریع سویچ رو گرفت و کوک و جیمین کمکم کردن که برم داخل ماشین... جیمین کنارم نشسته بود یه نگاهی به دستم کردم که داشت همینجوری ازش خون میومد و دماغم هم که پر خون بود.. ا/ت:جیمین..! جیمین:بله.. ا/ت:اون جا توی صندوق ماشین یه دستمال هست اون رو به من میدی... جیمین:الا میدم.. خم شد و دستمال رو برداشت و داد به من.. جیمین:این رو چیکار داری..؟ ا/ت:بیا کمکم کن دستمو ببندم..
7 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
3 لایک
🤤🤤 عالی
🧡🧡😍