
سلام ببخشید اون پارت رو به خاطره اینکه کامل نبود حذف کردم🙂

از زبان ن.ت# بعد کلی فک زدن ا.ت رو راضی کردم که امروز من صبحونه درست کنم بعد اماده شدن صبحونه رفتم تا بچه ها رو صدا کنم همه رو بیدار کردم جز کوک وارد اتاقش شدم اولین بارم بود واو چه اتاق خفنی داشت رفتم بالا سرش الاهی عین یه فرشته خوابیده بود😇 محو تماشاش شدم بعد چند دقیقه سرمو تکون دادم خدایا این چشمای پاکو از من نگیر بلند داد زدم کوووک کوووک کوک(درد و کوک یه روز مثه آدم منو بیدار کنید)بلند شد و روی تخت نشت دستمو کشید با بش گفتم چته؟ گفت میشه چند دقیقه اینجا بشینی؟سرمو تکون دادم و نشستم روی تخت یه جوری بهم زل زده بود که نمی تونم وصفش کنم دوست نداشتم جز من اینجوری به کسی زل بزنه یکم که گذشت گفت:مرسی و رفت که دست و صورتشو بشوره منم زود رفتم پایین دور میز نشسته بودیم و منتظر کوک بودیم کوک اومد بهش یه نگاه ریز انداختم ولی زود طوری که انگار کار غلطی کرده باشم نگاهمو ازش گرفتم[عکس اتاق کوک]
برو اسلاید بعد🥰

^از زبان ا.ت^ همه دور میز بودن شروع کردم به حرف زدن (خوب بچه ها امشب کنفرانس خبری ن.ت هست پس امروز کلی کار داریم الان برنامتون رو براتون میخونم ساعت ۸ تا۱۲ تمرین رقص اهنگ جدید ۱۲تا۱ ناهار ۱تا۲ رنگ کردن مو ۲تا۴ رفتن پیش استایلیست ۴تا۸ هم میکاپ) نامجون(اوه اوه چقده کار) ا.ت(اره زود صبحونه رو بخورین) ٪سالن تمرین رقص٪ ا.ت(یک دو سه شروع کنید... آفرین جی هوپ...ته کرم نریز...ن.ت عالیه...کوک ادامه بده..)حدود ساعت ۱۲ رفتیم واسه ناهار موهای پسرا باید رنگ می شد ولی موهای ن.ت نه بعد دو ساعت رفتیم پیش استایلیست [خوب لباس پسرا رو خودتون تصور کنید ولی تیپ ن.ت عکسش اون بالاست] =بعد مراسم خوابگاه بی تی اس= $از زبان کوک$ وقتی رسیدیم ن.ت و ا.ت زود رفتن بخوابن با پسرا تو نشیمن جم شدیم سرمو انداختم پایین و شروع کردم به حرف زدن (عام خوب پسرا من میخوام یه چیزی بگم خوب راستش من عاشق ن.ت شدم نمی دونم باید چیکار کنم😔) جین(چی میگی کوک؟ عاشق شدی؟یعنی چی خوب بهش بگو)کوک(اره باید بهش بگم ولی چطوری؟)جین (براش گل بخر)جیمین(ببرش شهربازی)جی هوپ(ببرش سینما)کوک(ولش خودم یه کاریش میکنم بریم بخوابیم)

اون گردنبند و گوشواره بود اینم لباسشه
^صب توی خوابگاه از زبان کوک^ یه نقشه کشیده بودم رفتم که عملیش کنم ن.ت تو آشپز خونه تنها بود رفتم پیشش کوک(سلام ن.ت برات یه چیز خوشمزه آوردم)ن.ت(چه برایمان آوردی ای کوک) کوک(نوشابه بیا بخور جیگرت جلا بیاد ولی کسی رو با خودت شریک نکن)ن.ت(چرا؟)کوک(همین که گفتم بای بای)رفتم یه قایم شدم #از زبان ن.ت# توشابه رو بازم کردم اگه گرم بشه دیگه نمی چسبه ازش یه قلوپ خوردم رو بطری نوشته بود "ن.ت" از سر کنجکاوی یه قلوپ دیگه هم خوردم به بطری نگاه کردم نوشته بود"خیلی کیوتی" تعجب کرده بود یه قلوپ دیگه خوردم"میشه باهم قرار بزاریم؟" [اهم اهم به اطلاع میرساند از کی درام کپی کردم] سرمو انداختم پایین و خندیدم(کوک بیا بیرون میدونم اینجایی)کوک(میگما الان که تو خندیدی یعنی اره)با خجالت سرمو تکون دادم کوک(واقعا؟؟)ن.ت(اره)از اون خنده خرگوشاش زد و دوید بغلم کوک (دوست دارم ن.ت)ن.ت (منم دوست دارم) توی نتیجه آنچه خواهید دید گذاشتم
برو نتیجه
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عه خب پس 😂😂😂😂
عالی اما ا.ت به کوک برسه جان هرکی که دوس میدهری پارت بعد و بزار افق کجاست ؟من برم محو شم خخ
عاج میشی مائده 15سالمه
ارع منم میترام ۱۵ سالمخ
اه 😒🙄
ا.تو به کوک برسون یا حد اقل جیمین یا ته ته عاشق ا.ت بشه 🙂
من فکر میکنم ن.ت یه نقشه ای داره؟😂
به حدا آخرش میرسن به هم