ازدواج مرینت و ادرین

روز عروسی مرینت و ادرین رسیده بود مرینت خیلی استرس داشت تیکی ( مرینت چرا داری میلرزی نگران نباش مگه ادرین رو دوست نداری مرینت( معلومه که ادرین رو دوست دارم تیکی اون عشقمه ولی از این میترسم که چون معلوم شده من ليدي باگ بودم باهام راحت نباشند مخصوصا پدر ادرین 🙃😟

ادرین در میزنه مرینت حالت خوبه لباساتو رو پوشیدی باید بریم به کلیسا همه منتظرن مرینت مرینت .... مرینت ( ااااااا الان میام ادرین عشقم وقتی مرینت از ارایشگاه اومد بیرون یواشکی ادرین اومد و لپش رو بوسید و گفت چقدر خوشکل شدی عشقم و به کلیسا رفتند توی کلیسا همه بودن پدر مرینت دست دخترش رو گرفت و پیش ادرین برد و ........... مرینت دوپینگ شما حاضرین همسر ادرین گرفت بشین و........ مرینت ( بله) و ادرین آگوست حاضرین همسر مرینت دوپینگ بشین ادرین ( بله ) و هم دیگه رو بوسیدن 😙😙😙😙😙😙😙😙😙😙😙😙😙

ادرین مرینت رو بغل کرد و بوسید گفت دیگه مال من شدی مرینت عاشقتم مرینت ( ادرین من هم همین طور عاشقتم و به خونشون رفتند وقتی به خونه رسیدند مرینت گریش گرفت ادرین گفت مرینت چیشد گفت از خوشحالی دارم گریه میکنم 😁🥺🥺🥺🥺🥺

ادرین اشکاشو پاک کرد و رو گونش ی بوسه انداخت ...........چند ماه بعد ادرین ( مرینت چیشده حالت خوبه مرینت ( خوبم عشقم فقط حالت تهوع دارم بعد یک دفته بالا آورد مرینت شک کرد که شاید حامله باشه و رفت توی دستشویی و بی‌بی چک گذاشت و مثبت بود مرینت گریش گرفته ادرین اومد تو دید که مثبته و خوشحال شد

چند ماه بعد معلوم شد که بچشون دختره خوشحال شدن و رفتن که برای دخترشون وسایل بخرند وقتی دنیا اومد خیلی خوشحال بودن ی دختر لپو چشم آبی که به مرینت رفته بود مرینت گفت عزیز دلم دختر قشنگم وقتی بزرگ شدی نگهبان معجزه گر ها میشی .......

خوب بچه ها تموم شد اگر دوست داشتین لایک کنید 🖤🖤❤❤❤❤❤❤🤎🤎🤎🤎

دوستتون دارم کامنت هم بزارین خوشحال میشم 🖤❤🤎❤❤❤❤❤❤❤❤