6 اسلاید صحیح/غلط توسط: Ic.sopa انتشار: 3 سال پیش 1,472 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
سلامممممممممممممممممم❤❤❤❤❤
چند ماه بعد
خب تو به همه ی اعضا از جمله خبر نگار ها نگاه کردی و یک نفس عمیق کشیدی و گفتی :《 خب خیلی خوشحالم که شما رو در اولین فشن شوی خودم میبینم، خیلی قدم رنجه فرمودید😄 لطفا بنشینید ، تا لحظاتی دیگر شوی شروع میشود😊》 همه شروع به دست زدن کردن و تو هم رفتی نشستی کنار چه ریونگ و سوآ ، که چه ریونگ با هیجان گفت :《 خیلی برای این شو هیجان دارم😀 》 سوآ که معلوم بود خوشحال بود ولی کمی هم شوکه زده آروم بهت گفت :《 آره منم خوشحالم 😁😬 ولی چطور ممکنه تو و جیمین هنوز با هم باشین 😧 اضافه کنم چه ریونگ همه چیز رو بهم گفت😐》 تو به سوآ نگاه کردی و یک لبخند کوچیک زدی و گفتی:《 پس بالاخره فهمیدی🤭 آره ما هنوز با همیم ولی به کسی نگی ها🤫》 سوآ که بیشتر شوکه زده بود گفت :《 چطوریییی😩 بعد از اون همه بلا که فن ها مثلا سرت اوردن🤨😖》 گفتی:《 فعلا فن ها من رو به عنوان گریمور اصلی و خواهر تهیونگ میشناسن نه نامزد جیمین پس بودن کنار جیمین و تهیونگ عجیب نیست😏》 سوآ که که گیج شده بود گفت :《 منظورت چیه🤔؟》 تو هم آروم پشت گوشش گفتی :《 پنج شنبه بیا خونمون 😉》 و بعد نشینی تا بشن شوی کار خودت رو ببینی🤩
اون شب واقعا شب خوبی بود همه از کارهات و طراحی هات خوششون اومد و خیلی ها روی شرکت تو سرمایه گذاری کردن و البته جیمین اومد دنبالت 🤭😉 تا ببرتت خوبه 😁
وقتی رسیدین خونه مطمئن شدین که کسی شما رو نمیبینه و فورا زود رفتین تو خونه جیمین نشست و جاکت و کلاه و ماسکی رو درآورد و یک پیو ای کشید و گفت :《 بالاخره آزاد شدم 😀 خب چه خبرا عزیزم 🤩》 تو یکم خندیدی و گفتی:《 هیچ خبر😁》 و نشستی کنار جیمین و گفتی :《 بالاخره به سوآ گفتم هنوز داریم قرار میزاریم😄 البته نگران سوآ نباش اون به هیچ کس نمیگع🤫 ... و راستی جیمین 😶 تو مطمئنی دیگه هیچ اتفاقی برامون نمیوفته؟》 جیمین بهت نگاه کرد و دستی روی مو هات کشید و گفت :《 نه بهت اطمینان میدم که اتفاقی نمیوفته🙂 همه چیز مخفیانس 🙃 هیچ کس نمیفهمه من و تو داریم مخفیانه قرار میزاریم ☺️ البته بگم فقط ما نیستیم بیشتر آیدل ها هم دارن مخفیانه قرار میزارن 🙃 ولی باید بگم که باید هر لحظه احتیاط کنیم😊》 تو رفتی تو ب*غ*ل جیمین و گفتی :《 خیلی خوشحالم که با همیم 😚》
دو روز بعد (پنج شنبه ) : خب قرار بود تو پنج شنبه یک مهمونی کوچیک با حضور اعضا و چه ریونگ و سوآ و تو بگیری، سوآ وقتی فهمید قضیه چیه خیلی شوکه زده و خوشحال شد و بهت گفت :《 خیلی خوشحالم که هنوز با هم قرار میزارین ☺️ ولی چطوری دقیقا کمپانی رو راضی کردین🤨؟》 جیمین جواب داد :《 باید از هیونگ هام و کل اعضا تشکر کنم اون ها خیلی بهم گگکمک کردن تا اجازه رو بگیرم😁》 که تهیونگ گفت :《 البته شرط داشت، که خواهرم اذیت نشه😑😎》 همه کمی خندیدیم و تهیونگ آروم اومد سمتت و گفت:《 و لطفا این چه ریونگ رو از من دور کن😐🤲🏻 ، هی میخواد باهام ل*ا*س بزنه😑 》 تو چشم هات رد بالا انداختی و گفتی:《 باشه 😐 ... چه ریونگ این ور سمت داداش من نرووووووو😐😶》
و بله تو و جیمین تا دیسبند شدن ( البته خدا این روز رو نیاره انشاالله 🙄🤲🏻) با هم مخفیانه قرار گذاشتین و بعدش رابطه تون رو لو دادین و ازدواج کردین🥰( مبارک باشه انشاالله به پای هم پیر شین😄) ولی امیدوارم با این وانشات فهمیده باشید که ما صاحب اعضا نیستیم و اونها هم قراره یک روزی عاشق بشن و ازدواج کنن پس بجای اینکه راه رو براشون سخت کنیم براشون آسون کنیم🙃( راستی وانشات بعدیم درمورد کی باشه🤔؟)
6 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
51 لایک
عالییییییی بود من همه پارت هارو یک یک شب خوندم
7عالیییییییی بوددددددددد ممنونننن کیوتییییییییییییی♡
عاللللیییی بود
عالی بود عاجی چه پایان زیبایی.من کاملا با حرفت موافقم اگر همین الان خبر بیاد همه ی اعضا ازدواج کردن من اصلا ناراحت نمی شم چون می دونم حتما خودشون خواستن😗
داستان بعدی از هرکی که خودت دوست داشتی باشه😉
عالی بود لطفا پارت بعدی
داستانت عالییییییی بود بهترین داستانی بود که تاحالا خونده بودم 💜💜💜💜لطفا یا درباره تهیونگ باشه یا درباره جونگ کوک 💜
عالی بود👌😘
تهیونگ
یعنی در آخر به تهیونگ برسه
عالی بود اگه پارت بعد داره که منتظرم اگه هم نداره خب که هیچ ولی باید بگم که عالیییییی بود ممنون😗😍