سلاممممممممممممممم ( بابت تاخیر ببخشید وای فا خونمون تمون شد😂😂😂)
تهیونگ که معلوم بود اصلا باورش نمیشد( همون طور تو) روش رو به جیمین کرد و گفت:《 اول که یونتان رو دزدی 😑 بعد بدون اینکه به کسی بگی از کمپانی بدی بیرون رو گوشیت رو خاموش کردی و بعد اوندی خونه ی خواهر من 😨 بعد هه هیونگ تو هم در رو باز کردی😑》 تو که معلوم بود واقعا خجالت کشیدی خم شدی و معذرت خواهی کردی ولی جیمین فورا جلوت رو گرفت و گفت :《 تقصیر من بود😔😔》
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
48 لایک
داستانت حرف ندا ه تو بنویس من خودم برات منتشرش میکنم😆😂😂
سلام عااالللییی بود
👌👌👌
پارت بعدی رو زود تر بذار 😊
عالییی بود پارت بعددددددد😂😂
تو فقط به قیافه ی جیمین نگاه میکردی و قصه میخوردی 😔
قصه میخوردی؟
مگه قصه رو میخورن؟😂😂
غصه میباشد خواهرم 😂😂
داستانت عالی بود 😍😍😍😍😍😍
😂😂😂🤦🏻♀️ ببخشید پیش میاد تایپ من جوریه که میخوام بنویسم رو مینویسه دو😐😂
عالییییی بود منتظر پارت بعد هستمم 😍😗😘
داستانت خیلیییی قشنگ بود
لطفا پارت بعدی رو زودتر بزار
واااااای چقدررر خوببببب
پارت بعد کی میااااد؟
چند روز دیگه فکر کنم یا شایدم فردا