تجربه از ادیشن و کارآموزی کیپاپ

سلام . این تست تجربه یک کارآموز رو از اول تا آخر نشون میده . امیدوارم خوشتون بیاد

سلام من سانا هستم، به دلایلی ضبط ویدئو رو به مدت یک ماه عقب انداختم ولی الان اینجا هستم و قراره تجربه ام از ادیشن و کاراموزی رو با شما در میون بزارم!!... خب، من اجازه ندارم همه چیز رو براتون توضیح بدم ولی تا جایی که بشه سعی میکنم بهتون اگاهی لازم رو بدم!... من ۲۴ سالمه و حدود ۲ سال پیش، بعد از اتمام جلسات اموزشی ام تصمیم گرفتم برای بازیگری ادیشن بدم! حدود دو ماه برای تمرین دیالوگ و.... ام وقت گذاشتم و وقتی اعتماد به نفس کافی رو به دست اوردم، برای ادیشن دادن نام نویسی کردم!

بعد از مدت طولانی ای زمان برگزاری ادیشن به دستم رسید و من با استرس خیلی زیادی به محل ادیشن رفتم!... اونجا یک سالن خیلی خیلی بزرگ بود که تعداد زیادی صندلی داشت! جمعیت خیلی زیادی در انتظار بودن تا نوبت شون بشه، شاید هزاران نفر!! تقریبا تمام صندلی ها پر بود و هر کسی کنار صندلی خودش در حال تمرین بود! تعداد شرکت کننده ها خیلی زیاد بود و شماره ی من ۱۳۵٠ بود!... چند تا اتاق در سالن وجود داشت که هر کدوم برای یک رشته بودن، بعد از حدود ۶ ساعت وارد اتاق ادیشن شدم! اونها خیلی با دقت گوش میدادن و هر کسی که قابل قبول نبود رو رد میکردن، قبل از من یه پسر در حال ادیشن دادن بود و باید بگم خیلی خوب بود! و بعد از اون پسر یه دختر اماده ی خواندن شد و به دقیقه نکشید که مرد پشت میز اشاره کرد که سکوت کنه! با دیدن صحنه های مقابل ام حسابی مظطرب شده بودم و همش با خودم میگفتم موفق نمیشم! بالاخره نوبت من شد! جلو رفتم و خودم رو معرفی کردم و شروع کردم به اجرا کردن! وسط اجرا ام بودم که مرد دستش رو بالا اورد! من از ترس در همون حالت خشک شدم ، قیافه ام در اون لحضه واقعا خنده دار شده بود، قلبم در حال ایستادن بود و با خودم گفتم حتما رد میشم

رد گفت:«ما خواننده میخواییم! میتونی بخونی؟ من دقیقه ای در همون حالت موندم و بعد شروع کردم تیکه از اهنگ rain in fire رو خوندم، مرد به زنی که کنار دستش نشسته بود نگاهی کرد و گفت:« رقص بلدی؟» من با تردید سرم رو تکون دادم ، کنار مرد، یک خانوم نشسته بود که یک دستگاه پخش روبروش بود و اهنگ پلی میکرد! زن یک اهنگ رو پلی کرد و من شروع کردم به انجام حرکات فری استایل! بالاخره کارم تموم شد و مرد اشاره کرد که جلوتر برم! روبروی میز ایستادم و با اشاره ی مرد اسمم رو به انگلیسی و کره ای روی یک برگه نوشتم و بعد مرد بهم یک برگه ی زرد داد! با راهنمایی یک خانوم من وارد یک سالن شدم که تعداد خیلی کمی ادم اونجا بود! به دوستم که کنارم ایستاده بود نگاهی کردم و دوستم شونه هاش رو بالا انداخت! مثل اینکه قبول شده بودم! از دوستم خداحافظی کردم و همراه زن وارد اتاق شدم! ظاهرا اون اتاق، برای ارزیابی افراد قبول شده بود...🖇️

در زمان کاراموزی ما اموزش های خیلی فشرده ای داشتیم! از ساعت ۷ صبح تا ۱٠ شب برنامه داشتیم، مجبور مون میکردن تا در کلاس های ژیمناستیک شرکت کنیم و ۱۸٠ درجه باز کنیم، با اینکه خیلی درد داشت! تمام مربی ها باهامون جدی بودن، حدود سه ساعت زمان برای اموزش سلفژ و اواز مون بود، مربی های رقص خیلی با دقت حرکات مون رو در نظر میگرفتن و در صورت بروز اشتباه باهامون برخورد میکردن! تمرین ها و اموزش ها ادامه داشت و مدت زمان استراحت خیلی کم بود! ما همگی یک خوابگاه خیلی بزرگ داشتیم که شب ها توش میموندیم! رژیم های خیلی سخت داشتیم و وعده های غذایی مون شامل رژیم فنجونی و سبزیجات بود! اجازه ی خوردن فست فود و کربوهیدرات ها رو نداشتیم، هر ماه یک بار یک پزشک میومد و مارو چکاب کامل میکرد و در صورت بروز مشکل بهمون دارو میداد، کمپانی روی مصرف دارو ها خیلی حساس بود و اکثر اوقات اجازه مصرف دارو بهمون نمیداد!

برای گروه بندی کمپانی افرادی که از نظر کار و شرایط نزدیک به هم بودن رو یکجا جمع میکرد و جلسه میگذاشت و بعد تک به تک ازمون میپرسید که ایا فلانی تو گروه باشه یا نه!... در مورد ظاهر هم باید بگم کمپانی به هر کسی اجازه ی انجام عمل جراحی زیبایی رو نمیداد و میکاپ ارتیست ها سعی میکردند با سایه و زاویه ها و گریم نقض هارو پوشش بدن!... انتخاب لباس بر عهده ی ما نبود و استایلیست های مخصوص داشتیم، برای جمع بندی باید بگم من اجازه ندارم تمامی کارایی که تو کمپانی انجام داده میشد رو بهتون بگم چون به کمپانی تعهد دادم!... و باید بگم کمپانی ها سختگیری کامل رو دارن و البته در اموزش و رسیدگی به کاراموز ها چیزی کم نمیزارن!! امیدوارم مطالبی که گفتم براتون جالب بوده باشه و البته به دردتون بخوره 💕✨

خیله خب امیدوارم خوشتون اومده باشه سوالی داشتید کامنت ها بپرسید

و اینکه من این دختره نیستم نیاید بگید کاراموزی چه کمپانی ؟ الان کره ای ؟ و اینها من این رو از یه مطلب تو اینترنت پیدا کردم و چون جالب بود اینجا گذاشتمش

اگر بهت گفتند نمی تونی کاری رو انجام بدی فقط بهشون بخند! بعدا می فهمند که چرا بهشون خندیدی