مروارید بنفش

سلام عشقام با یه داستان آمدممم اسم تو جی سان هست

سلام بر آرمیون زیبا بالا روبخون حتماً و صفحه بعد تو خودت رو معرفی مینمایی به نام جی سان

سلام من جی سان هستم پدر مادرم فوت شدن من مستعجر هستم ودر رشته طراحی لباس ماهر هستم ولی در کافه حسابداری میکنم من ب خواطر مریضی که دارم همیشه باید ماسک بزنم هوای خونمم باید مرطوب باشه

داشتم کار میکردم که یهو صحاب کافه گفت: سلام خانم سان جی سان:سلام بفرمایید کاری داشتید صاحب کافه:بله شما اخراج هستی ولی اگر بخوای میتونی با هقوق کم کافه رو تمیز کنی جی سان:مگه چی شده که دارین اخراجم میکنین صاحب کافه:شما کند هستی من یک نفر دیگه رو استخدام کردم پس لطفاً اینجا رو ترک کنین جی سان: لباس هامو پوشیدم اومدم بیرون

یهو گوشیم زنگ خورد صحاب خونه بود جی سان: سلام بفرمایید اقای کیم آقای کیم: لطفا بعد از کار به خونت برو کارم مهمی دارم که باید حضوری صحبت کنیم

خب برو نتیجه

برو نتیجه