سلام سلام این داستان اولمه پس اگر مشکلی بود ببخشید
از زبان مرینت: از خواب بلند شدم ساعت رو دیدم تعجب کردم ایندفعه نیم ساعت زود تر پاشدم. رفتم صبحانه خوردم
اومدم لباس پبوشم میخواستم ایندفعه متفاوت باشه
پس یک لباس خاکستری با کت صورتی که روش نشان بود رو پوشیدم و موهامو باز کردم (عکس اسلاید ) کیفمو برداشتم تیکی رو بیدار کردم و رفتم مدرسه. رسیدم به مدرسه چند لحظه صبر کردم بعد الیا اومد گفت وایییی چه لباس قشنگی پوشیدی مرینت با موهای باز هم خیلی بهت میاد . گفتم ممنون. رفیتم سر کلاس خانم اومد و درس داد.
7 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
8 لایک
عالی عزیزم ادامه بده و منم دنبال کن
چشم حتما
سلام بچه ها ببخشید یک مشکل اومده بود مشکل اینکه لباس مرینت توی مدرسه توی اسلاید اول نبود نمیدونم چرا ولی ببخشید