دختر هل شده بود ولی پیشنهاد رو قبول کرد. رئیس کمپانی اون رو پیش تهیونگ برد و به تهیونگ گفت که ایشون آرایشگر مخصوص شما هستن.تهیونگ خیلی خوشحال شد و به اون دختر سلام کرد .دختر هم گفت سلام اقای تهیونگ خوشحالم که شما رو ملاقات میکنم.تهیونگ هم گفت همچنین. و بعد رئیس کمپانی به اون دختر گفت که میتونه کارشو از امروز شروع کنه.اون دختر اسمشو به هیچ کس نمیگفت چون خیلی خجالتی بود برای همین اون رو دختر صدا میزدن .بعد از اینکه رئیس کمپانی رفت تهیونگ و اون دختر موندن تهیونگ به اون دختر گفت: اهل کجایی؟دختر گفت : اهل ایرانم .تهیونگ هم گفت عالیه!دختر گفت : من یکی از طرفدارای پر و پا قرصتون هستم که از ۱۱ سالگی شما رو دوست داشتم .تهیونگ گفت : من خوشحالم که شما طرفدار من هستید!و در ادامه گفت: اسم شما چیه؟ دختر نمیتونست اسمشو بگه ولی به تهیونگ گفت: اسم من هلنا هستش تهیونگ هم گفت: چه اسم زیبایی!و در ادامه بازم تهیونگ گفت: من دوست دارم با من راحت باشی میتونی منو هر چی دوست داری صدا کنی هلنا.هلنا گفت: واقعا؟ تهیونگ هم گفت : بله!هلنا گفت : پس من شما رو v صدا میزنم. من میتونم شماره ی شما رو داشته باشم؟ تهیونگ گفت: البته......خب پارت اول تموم شد امیدوارم خوشتون اومده باشه پارت ۲ تو راهه☺تازه وارد تستچی شدم لایک و کامنت یادتون نره🥰
عالیه بود
خیلی خیلی ممنونم🥰🥰🥰
اووووه چه باحال پارت بعد رو هم بزار
چشم حتما 😍😍😍
مرسی عزیزم چشم حتما🤩😍🥰
عالی بود😍😍😍
پارت بعدی رو لطفا بزار🤗🤗
چشم حتما 🤩🤩🤩