8 اسلاید صحیح/غلط توسط: 🧸♡사파♡🧸 انتشار: 3 سال پیش 283 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
و اما ادامه رمان. ببخشید یادم رف اول سلام بعدا کلام پس سلاااام عخشولیا😊😂😂
خب عزیزم اول پارت های قبلو بخون😊
اگه هم خوندی بزن بعدی🥰
و شروع میشود:سوار ماشین جیمین شدیم.راه افتادیم جیمین خیلی ناراحت بود. ا/ت:امم چیزه... بخاطر کوک ناراحتی؟ اصلا حواسش نبود.بعد که متوجه شد دارم نگاش میکنم برگش سمتم گف:ببخشید چیزی گفتی متوجه نشدم🤦
ا/ت:میگم بخاطر اتفاقی که برای کوک افتاده ناراحتی؟
جیمین،:راستش.. راستش من خیلی نگرانشم.فک کنم عاشق شده😑
ا/ت:واقعا🥺(شما از وقتی بی تی اس رو شناخته بودین رو کوک کراش داشتین و عاشقش بودین)
جیمین:ا/ت به سوال.اگه یه روز بفهمی یکی از اعضا عاشقتن واکنشت چیه؟
ا/ت:چی؟ جیمین:مثلا بفهمی کوک دوست داره مثلا میگم ها یا مثلا نامی یا جین یا... ا/ت:همچین چیزی امکان نداره.مگه من کیم اخه؟
جیمین: چرا اینطوری میگی؟خب حالا بیخیال بگذریم.بستنی میخوری؟
ا/ت:جونگ کوک عاشق کی شده؟
جیمین:ا/ت دوسش داری؟😕 ا/ت:نه نه فقط کنجکاو شدم😅(ا/ت:ای خدااا. هیچوق فک نمیکردم با شنیدن همچین خبری انقد داغون شم😔😔😔)
(ذهن جیمین:داره دروغ میگه😑 ینی بگم بهش؟ بهش بگم ازش خوشم اومده؟ وای خدا اگه واقعا کوک و ا/ت عاشق هم باشن چی؟🥺🥺🥺)
جیمین ماشینو نگه داشت و پیاده شد. رفت و یکم بعد با دوتا بستنی برگشت.
جیمین:بیا بخور حال میده تو این گرما😊
ا/ت:ممنونم❤(حالا دلتون نخاد انقدم خوشمزه بود😋😋)
بعدش ماشینو روشن کرد و حرکت کرد. خب بالاخره رسیدیم.ازش تشکر کردم و پیاده شدم.
داشتم درو باز میکردم که...
جیمین:ا.ت صب کن. بعدم اومد نزدیکتر جیمین:میشه من شمارتو داشته باشم؟ ا.ت: برا چی؟ جیمین:هیچ همینطوری.اگه دوس نداری بدی مشکلی نیس😊
ا.ت:بله میگم لطفا بنویس.
بعدم شماررو گفتم و خدافظی کردم و رفتم تو.
رفتم یه دوش آب سرد گرفتم تا حالم بهتر شه. وای خدا ینی کوک عاشق کی شده؟ اح ا.ت تو بچه بودی فکرای بچگونه میکردی.اون یه آدم معروفه نمیاد که با تو ازدواج کنه.ولی من واقعا دوسش دارم.من از وقتی آرمی شدم یه عشق غیر ممکن رو تو قلبم بزرگش کردم. الانم ریشه هاش انقد قوی شدن که نمیشه کاری کرد که فراموشش کنم😑😑😑
از آب دل کندم و اومدم بیرون.لباسامو پوشیدمو رفتم یه چیزی درس کنم بخورم.اح حوصله ندارم بیخیال.زنگ زدم از بیرون غذا سفارش دادم.
رفتم موهامو خشک کنم که صدای گوشیم بلند شد.
رفتم برداشتم دیدم کوکه.تصمیم گرفتم باهاش رسمی صحبت کنم.
ا.ت: بله سلام. کوک:سلام خوبی ا.ت
ا.ت: ممنونم شما خوبین؟ حالتون بهتر شده؟ مرخص شدین؟
کوک:ا.ت چرا باهام اینجوری حرف میزنی؟
اتفاقی افتاده؟😶
ا.ت:نه چه اتفاقی؟ فقط اینطوری راحت ترم. کوک:ولی من اینطوری ناراحتم😑
ا.ت:ببخشید من باید برم کار دارم یکم خدافظ.
منتظر نشدم چیزی بگه و قط کردم.ای خدا این پسره منو دیوونه کرده.چیکار کنم خب عاشقشم😔
خب عزیزم تا اینجا اومدی لایک کن❤
خب گفتم یکم استراحت کنیم انگشتم از کار افتاد😁😁
جونگ کوک:تهیونگ؟ ته:بله کوک:جیمین کجاس؟ ته:من چه بدونم رفته بود اون دختررو برسونه الان دیگه نمیدونم کجاس. زنگ زدم به جیمین جواب نداد نگرانش شدم. خب بالاخره بعداز ۸بار زنگ زدن جواب داد....
تموم شد عشقم.😊😊😊
برو بعدی چالش داریم🥰
8 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
11 لایک
نزاری من میمیرم عاشق رمانتم خیلیی خوبه
داستانو ادامه نمدم دیگ😑
چرا عاجی 😢😢😢
تورو خدا ادامه بده 😭😭😭
اصلا چرا ادامه نمیدی🤕؟
اگه بخاطر طرفداره داستان من فیک از موچی از مال تو بدتر بود ولی من تا آخرش ادامه دادم چون درسته که بازدید کم میخوره ولی داستان طرفدار های خودشو داره 🙂🙂
اصن حمایت نشد ک
حالا بعد اون میخاستم وانشات شوگا رو بزارم
میخاستم اولین نفری باشم ک داستانمو همشو تو یه تست بنویسم شاید بیشتر از ۳۰ اسلاید میشد.
ولی اصن از این داستانم حمایت نشد😞😞😞
خیلییییی خوببببب بوددد😍😍😍
میشه لطفا پارت های دیگه اش بزاری لطفاً ❤ آخه انقدر رمانش قشنگه که دیونش شدم 😶
حتما میزارم♡♡♡