15 اسلاید صحیح/غلط توسط: .𝑴𝒊𝒏. انتشار: 3 سال پیش 22 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
سیلام ببخشید دیر گذاشتم 🥺❤💕ولی زیاد نوشتم ایندفعه ❤💕🥺
مین: نه میزنم مین: جمله ام سوالی نبود دستوری بود کل پسرا و دخترا: 😐💔🙄😶 مین: شمام اون طوری نگاه نکنی برید بشینین سر جاتون ورگرنه 😑بعد یه نگاه ترسناکی کرد همه رفتن نشست یونگی هم دست مین رو گرفت و گذاشت رو صندلی خودش بعد خودش ایستاد در پماد رو باز کرد جلوی مین ایستاده بود تا دوستاش نیبین اروم ماسک رو برداشت و زد جای زخم بعد زیر چشمم میزد که یه لحظه نگاهش افتاد به چشماش مین: یونگی یونگی یونگی باهاتم هاااا یونگی 🤦🏻♀️معلم اومد بشین دستش رو گرفت و کنار خودش نشوند بعد اونجا چشمک زد که کیفش رو بدن وسط های کلاس بود که مین نگاع شیطونی به یونگی کرد و گفت : چرا اون طوری نگام میکردی😁یونگی:چیزی زدی💔😑 مین: نه فقط اگه متوجه بودی ۱۰ دقیقه داشتی نگام میکرد صداتم میکردم نمیشنیدی🙄💔
یونگی:.....
مین:هوم😐💔راسته خب💔😐
یونگی:چرا اینجا نشستی 💔😐
مین😐💔زنگ بدی میرم 😁
یونگی:خوبه
مین:زیادی مشتاق نبودم پیشت بشینم😐💔فقط معلم اومده بود💔😐واسه همین
یونگی:چیزی گفتی؟
مین:هوففففففف 😐💔این مردتیکه بلده چطوری 💔😐اعصابم رو داغون کنهههههه😑💔😑😑😑😑
______________________________________
فردا
مین بلند شد کمی زخمای خوب شده بود ولی زخماش درد میکرد💔
مین :امروز بعد مدرسه😐💔سونگ و وی قرار داشتن تو پار یادم رفت هوفف 💔🤦♀️🤦♀️🤦♀️صب کن هندزفریم رو بردارم برم باید بدم به سونگ 🤦💔گوشیم! گوشیم نباید یادم برهنه😐🤦♀️🤦♀️💔💔💔قراره ارتمیس به گوشیم زنگ بزنه 💔🤦♀️هوفف کیفم! ایی اونم بردارم
بعد از نیم ساعت
مین:مین جی من امروز زود تر میرم باشه؟
مین جی :باشه
مین:فروشگاه همین نزدیکی هست مواظب باش وقتی از خیابون میگذری حواست باشه ؟
مین جی :باشه😐💔بچه نیستم که🙄
مین:دیروز برات اسبلگتی خریدم امادس فقط باید بزاری رو گاز وگرمش کنی بخوری؟ باشه! دستت رو نسوزونی هاا💔😐؟
مین جی:با من مثل بچه ها رفتار نکن🙄نا سلامتی ۸سالمع( اگه اشتباه گفتم😐💔چون یادم نیست💔😐چند سال داشت😐💔)
مین :من بعد از ظهر نمیام با بچه ها قرار دارم 😊
مین جی:منم میاممم🥺🥺❤❤
مین:امم اخه
مین جی:توروخدا از🥺❤لطفا❤🥺
مین:باشه😐💔❤😊ساعت ۵هست 😊💔😐بیا تو پارک.... )خب من چه بدونم این پارک چیه😐💔(
مین جی:باشه😊😁❤
مین:مواظب
مین جی :داره دیر میشه بدو بدو
مین:😐💔گرسنه نرو هاا
مین جی :باشه بدو بدو
مین :امم داشت یادم میرفت 🤦♀️
مین جی:اومدم از مدرسه دستام رو میشورم غذام رو میخورم بعد تکلیفم رو انجام میدم و مواظب خودم هستم
مین:امم😐💔پس برم دیه؟
مین جی:😐💔اونایی
مین:باشه باشه💔😐بوس مخصوص
: در مدرسه
مین رفت مدرسه مثل همیشه بازم دیر رسیده بود رفت سمت در مدرسه❤️💔😐که بسته بود😐💔
که یدفعه.....
التماس:هوی بیا بالا😐💔
مین:بالا؟ 😐💔خب در رو باز کن💔
ارتمیس: اولا اسکول در رو قفل کردن 💔😐دوما و الان نگهبان میاد هاا یورت الان داره حواس نگهبان رو پرت میکنه💔😐
مین:خب حالا که این همه فکر کردین من چطوری بیام بالا😐💔؟
ارتمیس:اولا باید بگی مرسی دوما ممنون مه این سوال رو پرسیدی💔😐سوما فکر اینجاشم کردیم😎😁❤️
مین:اوه💔😆
کیکی:هوی بچه مواظب باش میفتی 😐💔
مین:کیکی! 🙄
ارتمیس :نگران نباش فقط نرده رو برام بیار 😁✌💜
کیکی:راستی سونگ میگه فقط۱۵دقیقه فقط داریم
ارتمیس:باشه زود باش فقط مین باید بیاد این ور
کیکی:حله
مین:ماشالا فکر همه جا رو کردیم😂😅
ارتمیس:ما اینیم دیع
(سخن نویسنده:حالا ما بودیم😐💔دیر میاومدیم مدرسه😐💔دوستامون مسخره میکردن💔😐✌همه چی به کنار ✌😐💔شانس هم نداشتیم از دیوار مدرسه، بپریم 💔😐ماشالله دیوار مدرسه 💔😐با اپارتمان ها💔😐در مبارزه بود😐💔✌خب بریم ادامه✌💔😐)
کیکی :بفرما نرده رو مواظب باش نیوفتی فقط
ارتمیس:نگران نباش 💔😁
خب میفرستم پایین نرده رو مین
مین:حله😁❤️👍🏻
ارتمیس:میتونی بگیری؟ یا بازم بیارم پایین؟
مین:یکم دیه
ارتمیس:باشه 😁💕
مین:خب بسه 👍🏻😁
ارتمیس:باشه
مین خب اومد بالا
که نگهبان:چیکار میکنین شکا
مین ارتمیس کیکی :یا خداا
یورا:بچه ها نتونستم🥲💔😶باهوش بود😶💔
ارتمیس کیکی:فقط سکوت کن 😐💔
نگهبان:خب خب شما 💔😑رو به مدیر گزارش میدم و قطعا اخراج خواهید شد
یورا :کارتون تموم شد 😂💔
ارتمیس کیکی مین:😐💔هیچی نگو 💔😐😑
کیکی :بفرما نرده رو مواظب باش نیوفتی فقط
ارتمیس:نگران نباش 💔😁
خب میفرستم پایین نرده رو مین
مین:حله😁❤️👍🏻
ارتمیس:میتونی بگیری؟ یا بازم بیارم پایین؟
مین:یکم دیه
ارتمیس:باشه 😁💕
مین:خب بسه 👍🏻😁
ارتمیس:باشه
مین خب اومد بالا
که نگهبان:چیکار میکنین شما
مین ارتمیس کیکی :یا خداا
یورا:بچه ها نتونستم🥲💔😶باهوش بود😶💔
ارتمیس کیکی:فقط سکوت کن 😐💔
نگهبان:خب خب شما 💔😑رو به مدیر گزارش میدم و قطعا اخراج خواهید شد
یورا :کارتون تموم شد 😂💔
ارتمیس کیکی مین:😐💔هیچی نگو 💔😐😑
_____________________________
هوپی: خب خب اینجا چخبره
ارتمیس:تو کم بودی فقط😐💔🤦🏻♀️
هوپی:خودت خواستی اقای نگهبان اینا میدونین
ارتمیس:باشه باشه 😐💔اشتی کردم
نگهبان:چی رو میدونم
هوپی:اینکه مین دوست دختر یونگی هست
و همزمان ارتمیس با هوپی گفت:اقا😐💔گفتم که معذرت میخوام
نگهبان
نگهبان:چی😶
هوپی :ارتمیس میدونم یونگی گفته بود که اجازه نداریم بگیم ولی بهتر از این بود که یونگی بدونه دوست دختر از مدرسه اخراج شده مگه نه؟
ارتمیس:هن😐😶💔یعنی اره اره😐💔
مین:چی😐🙄🙄😶💔؟
ارتمیس با پاش زد به پای راست مین
مین:چیه خب( اروم گفت)
ارتمیس:ضایع نکن تو که نمیخوای اخراج شی؟( اروم گفت)
مین :نه ولی😶😐💔( اروم گفت)
نگهبان :ببخشید خانوم مین یونگ مین بفرماید پایین
مین :من فقط ۱۵سالمه😐😶😶😶💔
ارتمیس و هوپی قیافشون:😐💔🤣🤦♀️
یورا:اقای نگهبان مین نرفته شوهر که🤣
کیکی:خفه شو😐💔تا نفهمیده 💔😐( اروم تو گوش یورا گفت)
یورا:منظورم اینه که واسشون زوده😐💔
نگهبان:بله بله 😁
مین:من اسم کاملم :کیم سونگ مین هست😶💔
نگهبان :باشه خانوم مین یونگ مین ای وای میبینید اشتباهی از دهنم پرید حتما توش برکتی هست😁
مین:😐💔🙄
کیکی:بله بله ما بریم دیر نرسیم به کلاس😅💔
نگهبان:بله بفرماید فقط دخترم مین اگه بازم دیر اومدی نگران نباش من هواتو دارم
مین:هم😐🙄
ارتمیس:ممنون مرسی
بعد دست مین رو گرفت و رفتند کلاس
دم در کلاس
سونگ کوجا موندید😐💔یه دقیقه مونده بریم بشینیم سرجامون😐💔✌
ارتمیس:موافقم.....
______________________________
بعد مدرسه
مین:بچه ها شما برید من میام
کیکی:کجا مگه نمیدونی باید بریم، پارک
مین:میدونم ولی بنظرم برم مین جی رو بیارم بعد😁💕
یورا:اره همینه 😂💃💃💃بالاخره مین جی رو میبینم
ارتمیس:منم میام😁✌💕
کیکی:نه من میام😁💕باهات
سونگ :خودم میام😁💃💕💫
مین😂💔ویی شما بچه ها همتون یه 😁💕 چیزی به عهد دارین نمیشه خودم میرم 💕💫😅
کیکی: اره درست میگه بریم بریم زود بیا دیر نکن 😁💕
مین:حله
___________________________________
خیابون پارک
مین:مین جی دیع داریم میرسیم دستم رو ول نکن به هیچ وجه باشه؟
مین جی:باشه 😁💕💜
مین :خب بریم
بوق بوق بوق بوق
بیمارستان
ارتمیس:مین مین حالت خوبه🥺
مین:من کجام ایی سرم درد میکنه
ارتمیس:بیمارستان چیزی یادت نمیاد؟
مین: نه ایی سرم
ارتمیس:شما داشتید می اومدین این ور که یه ماشین بهتون خورد
مین:ماشین؟، مین جی حالش چطوره خوبه؟ مین جی من باید همین الان ببینمش
ارتمیس:اون حالش خوبه زودتر از تو بهوش اومده و فقط کمی زخمی شده
مین:ولی من باید بازم ببینم
ارتمیس:بابا وایستا تازه بهوش اومدی
مین:کجاست
ارتمیس:اتاق بغلی
مین از اتاقش بیرون اومد و سونگ رو دید که داره گریه میکنه
مین:چی شده؟ اینجا چخبره چه بلای سر مین جی اومده
کیکی:حالت خوبه؟
مین:مین حالش چطوره کجاست؟! همش تقصیره منه💔مین جی کجاست ؟!
کیکی:اون اتاق هست، یورا هم پیشش هست
رفت در اتاق رو باز کرد
مین:مین جی حالت خوبه؟
مین جی :اره اونی 💜
خب پس خوبه چیزی میخوای؟مین جی :اره اب میوه میخوام 🥺💜😁
مین:باشه الان امنیت میره به اونی ارتمیس میگه💜💕بعدش برات اب میوه میراه💜💕🌟🌟✌
مین جی:باشه 🌟🥺💜
مین در رو باز کرد تا به ارتمیس بگه که دکتر از اتاق عمل اومد بیرون و سونگ و کیکی و ارتمیس رفتن پیشش
مین:چیشده
سونگ:دکتر حال وی خوبه؟
دکتر:شما خواهر شید؟
سونگ:نه من یکی از دوستاشم حال وی چطوره
دکتر :خانواده ی وی رو میشناسید بهش زنگ بزنید بیان اینا رو امضا کنن
سونگ:دکتر خال پی چطوره
دکتر:ارامش خودتون رو حفظ کنید عمل به خیر گذشت
سونگ:اخییی
مین:عمل؟! چه اتفاقی افتاده؟
کیکی:اروم باش بیا بشین رو صندلی
مین:همه که اینجان پس کی صدمه دیده نکنه وی!؟
کیکی:مین اروم باش ببین همه چی رو برات توضیح میدم وقتی شما داشتین می اومدین یه ماشین داشت بهتون میخورد که .....
مین:چی
کیکی:وی شما رو حل داد خودش به ماشین خودر
مین:چیی💔این امکان نداره اون حالش چطوره 💔
کیکی:خداروشکر حالش خوبه
مین:میتونم ببینمش کجاست اسیب دیده؟!
کیکی:اون خوبه فقط استخون پای چپش اسیب دیده بود که الان عمل شد 💔حالش خوبه
مین:همه چی تقصیره منه من میخواستم که اون دوتا رو بهم برسونم ببینم نزدیک بود به خاطر من هیچ وقت بهم نرسن
کیکی دستش رو کذاشت رو کمر مین کیکی:الان همه چی خوبه
مین:من واقعا متاسفم 💔
کیکی:اشکالی ندارع
مین:میتونیم بریم ببینیمش؟
کیکی:اره بزار بهشو بیاد
مین:میخوام از شیشه ببینم
کیکی:باشه بزار به دکتر بگم بیام
مین:مرسی
____________________________________
تو اتاق وی
مین و سونگ تو اتاق وی بودن
مین:سونگ من واقعا متاسفم معذرت میخوام💔
سونگ:مین
مین:میدونم همش تقصیر منه ببخشید
سونگ:مین ضربان قلب وی
مین:چی
سونگ:پرستار
سونگ از اتاق بدو بدو دکتر و پرستار رو اورد
سونگ:دکتر چشه خوب میشه اون
پرستار:فشار اومده رو ۲
مین: دکتر ضربان قلبش
دکتر:زود دستگاه شوک رو بیارین همین الان
پرستار:امادس
دکتر:۱۵۰ یک دو سه
ضربان قلب:_________
سونگ دست وی رو گرفت
سونگ: پسر تو اینقدر ضعیف بودی پاشو زود باش پاشو
دکتر:۲۰۰ یک دو سه
ضربان قلب:______________
سونگ:وی زود باش پاشو
مین:وی زود باش بیدار شو
دکتر:این اخرین، شانسمون هست۳۰۰
پرستار:دکتر این
دکتر:حرف نزن ۳۰۰
پرستار:باشه
دکتر:یک دو سه
سونگ:وی دوست دارم لطفا نروو💔
مین:همش تقصیر منه💔متاسفم💔
ضربان قلب:_____\/___\/\/_\/__\/
سونگ:کین برگشت وی برگشت
بعدش روش رو کرد به دکتر و با ذوق و اشک و خوشحالی گفت :دکتر حالش خوبه مگه نه دکتر اون برکش مگه نه؟!
مین:عمل؟! چه اتفاقی افتاده؟
کیکی:اروم باش بیا بشین رو صندلی
مین:همه که اینجان پس کی صدمه دیده نکنه وی!؟
کیکی:مین اروم باش ببین همه چی رو برات توضیح میدم وقتی شما داشتین می اومدین یه ماشین داشت بهتون میخورد که .....
مین:چی
کیکی:وی شما رو حل داد خودش به ماشین خودر
مین:چیی💔این امکان نداره اون حالش چطوره 💔
کیکی:خداروشکر حالش خوبه
مین:میتونم ببینمش کجاست اسیب دیده؟!
کیکی:اون خوبه فقط استخون پای چپش اسیب دیده بود که الان عمل شد 💔حالش خوبه
مین:همه چی تقصیره منه من میخواستم که اون دوتا رو بهم برسونم ببینم نزدیک بود به خاطر من هیچ وقت بهم نرسن
کیکی دستش رو کذاشت رو کمر مین کیکی:الان همه چی خوبه
مین:من واقعا متاسفم 💔
کیکی:اشکالی ندارع
مین:میتونیم بریم ببینیمش؟
کیکی:اره بزار بهشو بیاد
مین:میخوام از شیشه ببینم
کیکی:باشه بزار به دکتر بگم بیام
مین:مرسی
____________________________________
تو اتاق وی
مین و سونگ تو اتاق وی بودن
مین:سونگ من واقعا متاسفم معذرت میخوام💔
سونگ:مین
مین:میدونم همش تقصیر منه ببخشید
سونگ:مین ضربان قلب وی
مین:چی
سونگ:پرستار
سونگ از اتاق بدو بدو دکتر و پرستار رو اورد
سونگ:دکتر چشه خوب میشه اون
پرستار:فشار اومده رو ۲
مین: دکتر ضربان قلبش
دکتر:زود دستگاه شوک رو بیارین همین الان
پرستار:امادس
دکتر:۱۵۰ یک دو سه
ضربان قلب:_________
سونگ دست وی رو گرفت
سونگ: پسر تو اینقدر ضعیف بودی پاشو زود باش پاشو
دکتر:۲۰۰ یک دو سه
ضربان قلب:______________
سونگ:وی زود باش پاشو
مین:وی زود باش بیدار شو
دکتر:این اخرین، شانسمون هست۳۰۰
پرستار:دکتر این
دکتر:حرف نزن ۳۰۰
پرستار:باشه
دکتر:یک دو سه
سونگ:وی دوست دارم لطفا نروو💔
مین:همش تقصیر منه💔متاسفم💔
ضربان قلب:_____\/___\/\/_\/__\/
سونگ:کین برگشت وی برگشت
بعدش روش رو کرد به دکتر و با ذوق و اشک و خوشحالی گفت :دکتر حالش خوبه مگه نه دکتر اون برگشت مگه نه؟!
دکتر با یه لبخند کوتاه گفت:بله حالش خوبع
بعد رو به پرستار کرد و گفت :هر سه ساعت فشارش رو کنترل کن و شما هم پیشش باشین و هر دوساعت سرم ..( خب من چه بدونم اسمش چیه😐💔دکتر نیستم که 💔😐✌) شما هم گفتم پیشش باشین و مواظبش باشین
سونگ:اهان باشه ممنون فقط چرا این اتفاق افتاد چرا فشارش اومد پایین؟!
دکتر:به خاطر اینه که بعد عمل خون زیادی از دست داد و بدن این طوری که زود فشارش میاد پایین و بعد از عمل با خیلی خیلی خیلی بازم میگم خیلی خیلی مراقبش باشین و به خانوادش زنگ بزنین بیان
سونگ:چشم من مراقبش میشم و زنگ زدیم تو راه هستن
دکتر:و اینا داروهاش هستن که باید بهش بدیم خانوادش اومدن بهشون بدین این ورق رو
سونک تعظیم ۹۰درچه ی کرد سونگ:باشه
( خوب الان در ورود اتاق هستن)
میریم پیش مین
مین بازم آسمش شروع کرده بودم و قلبش به شدت درد میکرد وقتی وی اینو حل داد تا به ماشین نخوره افتاد به زمین و پشت قلبش بهش ضربه خورد دکتر فقط زحمتش رو با چسب بسته بود و ماشینش نکرده بودن
پرستار:حالتون خوبه
مین : اره فقط باید کمی نفس تازه بگیرم
پرستار: باشه اگه حالتون بد شد به ما خبر بدین
مین:اهان باشه فقط کیف من کجاست؟!
پرستار:امم تو اتاقتون
مین:اهان مرسی ممنون
تو اتاق مین
مین: کجاست ویی حالم خراب میشه کجاست هوفف باید برم......دارو..... خو.... نه( این نقطه ها علامت بند اومدن نفسش هست)
کیفش رو برداشت و از در خارج شد ولی ولی
یونگی و هوپی و جین دم در اتاق وی بودن مین سعی کرد که اروم از اونجا خارج شه( ارتمیس رفته بود خونه کیکی تو اتاق مین جین بود سونگ هم تو اتاق دکتر درباره وی حرف میزدن )سعی میکرد تا جای که بتونه صدا در نیاره پلی نا موفق بود خس خس سینش باعث میشد این سکوت بشکنه تا اینکه
مین یونگی :جایی میرفتی؟!
مین بدون برگشتن به یونگی میخواست حرف بزنه
مین یه نفس کشید ولی اسمش داشت شروع میشد باید زودتر داروهاش و اسپریش رو میزد
مین:خونه
یونگی:امم مین جی اینجاست و تو میخوای بری خونه؟!
مین:به....... ت... تو.. ربطی....... ن... نداره
یونگی:حالت خوبه
مین بدون هیچ توجه به حرف یونگی داشت راه میرفت
یونگی:با توام هعیی وایستا
یونگی دست مین رو گرفت وه مرگته هان ؟!
یونگی ایندفعه روبه روی مین بود و مین الان میدونست که صورتش عرق کرده و رنگش پریده
وقتی یونگی دست مین رو گرفت احساس سرد بودن کرد مین همیشه و همیشه گرم بدنش و حتی با اب گرم گرم حتی اگه دمای اب متوسط بود باز اسمش شروع میکرد و علاوه بر اینا الان مین حالش داشت بدتر و بدتر میشد جوری بود که توان نفس کشیدن رو نداشت از یه طرف قلبش و از یه طرف آسمش و از یه طرف یونگی میرن به خاطر اینکه یونگی صورتش رو نبینه موهاش رو انداختن بود جلوی صورتش
یونگی میخواست موهاشو کنار بزنه که مین دستش رو گرفت و انداخت زمین و فرار کرد💔💔😐😐
یونگی : هعی روانی چته اصلا بمیر به من چه 💔😑( عجب ضد حالی زدم😂💔)
بعدش مین وارد دارو خانه شد دارو ها رو گرفت میخواست پول رو حساب منه که فهمیدم 😐💔کیف پولش تو خونه جا موندهಥ_ಥ
خانوم :ببخشید کارتتون؟!
مین:امم راستش
..... :پول های دارو رو من حساب میکنم
خانوم :بلع متوجه شدم
..... :بفرمایید اینم کارت رمزش ۲۰۹۳
خانوم :ممنون
رفت کارت رو بکشه
مین اروم گفت:ممنون
....... :خواهش
خانوم :بفرماید کارتتون رو
.... :مرسی
و از دارو خونه خارج شد مین رفت دنبالش که ناپدید شد اون راستش ادم تشخیص نمیداد دختر بود پسر بود یه سویشرت سبز لجنی و به کلاه سیاه با ماسک سیاه و یه شلوار سبز لجنی
مین دارو هاش رو خورد و داشت میرفت بالا که دید در وی بازه
اتاق وی
در زده شد
وی:بیا تو
در باز شد و یه ادم که خودش رو پوشیده بود رفت داخل و نشست پیشش ماسکش و کلاهش رو در اورد
.... :سلام داداشی 😁❤
وی:بعد مدت ها بالاخره دیدمت کیم ته هیون ❤
خب خب سیلام ببخشید ಥ_ಥ
دیر دادم داستان روಥ_ಥخب برم اون یکی رو هم بنویسم ಥ_ಥ
بهتون قول میدم متر از سه هفته داستانم رو مینویسم پارت پنج روಥ_ಥ
15 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
4 لایک
عاجوووو...عالی بوووود...فقط میشه با قلط املایی کمتر بنویسی؟😊🙏🏻
انقد من این داستانو دوس دارممممم😻😻😻💕..پارت بعدی😐🔪