
خب تو این پارت متوجه یک چیز غیر قابل پیشبینی میشوید البته شاد متوجه شده باشیم ولی به هر حال بریم سراغ داستان: انچه در این پارت خواهید خواند: چرا زود تر بهم نگفتی؟. . . . تو کی هستی؟. . . . . نه نه نههه. . . . متاسفم.. .. .. .. .. لطفا برو... ... ... ... تو از کره ی جنوبی هست؟ .... .... .... .... میدونی من چقدر سختی کشیدم؟
میها رو تو اتاق دیدم. جیمین: میهاااااا میها جیغ زد: دزددد جیمین: میها داد نزن منم جیمین. میها: هرکی هستی فقط برو. تازه فهمیدم چرا داره جیغ و داد میکنه از حموم اومده بود و حوله تنش بود سریع از اتاق رفتم بیرون و درم بستم. رفتم و تو سالن نشستم. بعد از یک ربع میها اومد. میها: تو که هنوز اینجایی برو تا به پلیس زنگ نزدم. جیمین: چرا اینکارو بامن میکنی؟ میها: چی میگی؟ برو بیرون بهت میگم. جیمین: میها لطفا تمومش کن لطفااا. میها: تو اسم منو از کجا میدونی؟ جیمین: چرا جوری وانمود میکنی که منو نمیشناسی؟
میها: چون واقعا نمیشناسم. جیمین: چت شده؟ حافظت رو از دست دادی تصادفی چیزی کردی؟ میها: تو کی هستی که با جواب بهش بدم؟ برووووو. و منو بیرون کرد. میها= اسم این پسره چی بود جیم چیمی کی بود؟ اهان جیمین بود. خیلی اشنا بود. مهم نیست. عجیب بود که دوکی پارس نکرد یعنی ندیدش؟ رفتم دم در. میها: این پسره کی بود میشناسیش؟ دوکی فقط پارس کرد و شادی کرد. یک جورایی داشت بهم میفهموند اره. پسره داشت میرفتم رفتم سمتش. میها: وایسا. جیمین: بله؟ میها: تو دوکی رو میشناسی؟ جیمین: اره چطور؟ میها: از کجا؟ جیمین: از وقتی خریدیمش. میها: چی؟ جیمین: چرا برات سوال شد؟ میها: چون وقتی دیدت پارس نکرد. همه چی رو برام بگو. جیمین بهم همه چی رو گفت. اخر حرفاش سردرد شدیدی گرفتم و دیگه هیچی ندیدم. چشمام رو که باز کردم تو بیمارستان بودم
پرستارا بالای سرم بودن. همینطور جیمین. بلند شدن و نشستم. جیمین: میها حالت خوبه؟ میها: خوبم. وقتی پرستارا رفتن. جیمین خواست دستش رو بذاره رو شونم که دستش رو پس زدم. جیمین: چی شده باز هنوز از دستم ناراحتی؟ بهش جوابی ندادم. جیمین: معذرت میخوام خوبه. میها: ولم کن میدونی چقدر سختی کشیدم من این 5 ماه؟
فلش بک کره ی شمالی: میها تو خونه نشسته بود که مامور ها ریختن داخل خونه. مامور: تو از کره ی جنوبی هستی؟ میها: بله؟ مامور: ببرینش. میها: چرا؟ چیکار میکنید؟ مامور: هیچکس از کره ی جنوبی حق ورود نداره. مامور ها میها رو بردن به زندان. میها تا سه ماه اونجا بود. تا اینکه چانگ هو اونجا خودش رو به شکل یک مامور دراورد و میها رو نجات داد. و از اونجا میها رفت کانادا و چانگ هو رفت کرهی جنوبی. پایان فلش بک
جیمین: متاسفم. میها: اگه متاسفی لطفا برو. جیمین: میها بیا برگرد پیشم. میها: فکر نمیکنی زیادی دیره؟ جیمین: اصلا همچین فکری نمیکنم. بعد از کلی ماجرا جیمین و میها پیش هم برگشتن. وقتی به کره ی جنوبی برگشتن. جیمین اول به سراغ چانگ هو رفت. جیمین= جیمین: چرا زودتر بهم نگفتی؟ چانگ هو: چی رو؟ جیمین: که تو اون فرد بودی؟ چانگ هو: کدوم فرد؟ جیمین: خودتو نزن به اون راه همونی که منو ملاقات کرد و ازم قول گرفت میها رو خوشبخت کنم. چانگ هو: بلاخره فهمیدی. جیمین: چرا اون روز نگفتی کی هستی؟ چانگ هو: خودت میدونی که من باید نقش مرده هارو بازی میکردم. پس طبیعتا نمیومدم بهت بگم من چانگ هو هستم و زنده هستم. و تو به قولت عمل نکردی. جیمین: عمر من که هنوز تموم نشده بازم فرصت دارم. چانگ هو: امیدوارم به قولت عمل کنی. جیمین: تازه فهمیدم تو همون پسری هستی که میها اون روز داشت عکستو نگاه میکرد. «اون روزی رو میگه که میها حالش بد شده بود و تو خوابگاه بی تی اس بود و هنوز با جیمین قهر بود» چانگ هو: برو و سعی کن به قولت عمل کنی.
رفتم کمپانی تمرین کردیم. کمپانی خیلی سختگیر بود. خسته شده بودیم. پنج دقیقه بعد قرار بود برم پیش میها که بهمون گفت باید موزیک ویدیو ضبت کنیم. به میها گفتم یک کاری برام پیش اومده نمیتونم بیام. میها= وقتی بهم گفت کار داره تعجب کردم. به جز کمپانی کار دیگه ای نداشت برای همین رفتم کمپانی. وقتی دیدم داره موزیک ویدیو ضبت میکنه تعجب کردم مگه الان نباید استراحت کنن همین الان باید تمرین کرده باشن. اول نمیخواستم موزیک ویدیو خراب بشه برای همین نرفتم جلو ولی بعد تهیونگ یک جای کار رو خراب کرد و موزیک ویدیو باید از اول گرفته میشد برای همین سریع رفتم به کسی که داره بحث میکنه که چرا خراب شده و از این حرفا گفتم: چیکار میکنی مگه اینا الان از سر تمرین برنگشتن؟ باید استراحت کنن نه این که موزیک ویدیو ضبت کنن. مرده: شما کی هستی؟ میها: هر کی باشم تو داری چی کار میکنی؟ هان؟ جیمین: میها تو اینجا چیکار میکنی؟ میها: الان این مهمه؟ یا اینکه نباید موزیک ویدیو ضبت کنیننن؟ با صدای دادم رییس کمپانی اومد. رییس: چه خبر شده؟
میها: من باید این سوال رو بپرسم چرا باید الان موزیک ویدیو ضبط کنننننن؟ رییس: داد نزنید لطفا. میها: همین الان ضبت رو متوقف کن. رییس: چرا؟ میها: مگه الانم تمرین نبوده باید استراحت کنن نه ضبط موزیک ویدیو. این خلاف قانونه. رییس: اوکی متوقف میشه فقط دیگه داد نزن. وقتی رفتیم بیرون با جیمین. میها: اینجا همیشه اینجوریه؟ جیمین: خب اره. میها: نه نه نههه این درست نیست.
انچه خواهید دید نداریم. لایک و کامنت فراموش نشه. بای کیوتم
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
خیلی عالی بود اجو ی عزیزم❤❤❤❤
عالیییی زود بزار
سلام کیوتم
فردا میزارم