6 اسلاید صحیح/غلط توسط: (Army) انتشار: 3 سال پیش 2,251 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
این هم پارت ۱ بچه ها صف تستچی خیلی زیاده و طولانی من این پست رو تو ۴ /۴ گذاشتم نمیدونم کی به دستتون میرسه
اول اون بالا رو بخون👆👆☝️☝️
(جونگ کوک× ا/ت _)
×بگو چرا گذاشتی اون عوضی دستشو دور کمرت بندازه که هیی چرا دستشو گرفتی ؟؟ _ کوک یه لحثه صبر کن الان توضیح میدم یه لحثه × بله گوش میدم _ اون دوست دوران مدرسه من بود فکر نمیکردم یه همیچین کاری بخواد بکنه درزم اون پشت من وایساده بود من ندیدمش فکر کردم تویی و دستت رو گرفتم وقتی برگشتم تو رو ب روم ....... بایسا ببینم اصلا اون دختره کی بود که دستش رو دور گردنت انداخته بود هااااااا
× ا/ت ببین منو بحث رو عوض نکن جواب منو بده _ من کاری ندارم بهم بگو اون دختره کی بود که حتی پیشونیشو بوسیدی؟؟؟
( دوستان اخلاق کوک رو من عوض کردم اخلاق جدیدش اینه که وقتی اعصبانی کاراش دست خودش نیست و همه چیو نابود و پرت میکنه)
از زبان نویسنده : کوک کنار میز وایستاده بود روی میز یه قابلمه چدن بود ا نو برداشت و پرت کرد سمت ا/ت
از زبان ا/ت : وقتی قابلمه سرم خورد خیلی بد درد گرفت ( کیه دردش نگیره) که یه چیز سرد روی سرم احساس کردم دستمو بردم طرف سرم وقتی برداشتم دستم خونی بود خیلی ترسیده بودم که چی شده کوک اومد سمتم شروع کرد به زدنم شکمم تا این که از دستش در رفتم ( زمستان بود برف هم میبارید ) از در پشتی رفتم بیرون تا کسی نبینتم رسیدم به یه کوچه تاریک که یه دفه........
اگهی بازرگانی ( 😁😁) احساس میکنم چند نفر میخواد منو بکشه
که یه دفه پاهام تاقت نیاورد افتادم زمین لباسام خیلی نازک بود یه شال ببند ( هم از عرض هم طول) داشتم دور گردنم بازش کردم که دور خودم بندازم پاهامو بغل کرده بودم و شال همه جامو پوشونده بود سرم داشت میترکید از درد که سرم گیج رفت و چشام سیاهی رفت
وقتی چشامو باز کردم یونا ( دوست صمیمی ا/ت ) بالای سرم بود داشت این ور اونور میرفت وقتی دید چشام بازه با کله اومد طرفم و شروع کرد به غر زدن و سوال پیچ کردنم یونا : ا/ ت خوبی ؟؟ چرا سرت زخمی شده ؟؟ کی این بلا رو کوک سرت اورده ؟؟ من تورو تو کوچه ی دوستم پیدا کردم ؟؟؟ و.......
میخواستم بلند بشم که شکمم بد جور درد گرفت یه جیغ بلند کشیدم که پرستار اومد داخل سریع اومد طرفم گفت به هیچ وجه نبلید بلند شم من یه بچع انداختم وقت بی اسم بچه رو شنیدم بد جور شده شدم و گفتم : چ..چی ب..ب..بچه
یونا : خانم شما برید من خودم بهش توضیخ میدم .
پرستار رفت
یونا دستمو گرفت و اروم خوابوندتم روی تخت و گفت : اره درست شنیدی بچه تو از کوک حامله بودی و خبر نداشتی وقتی جیمین بهم زنگ زد و ( بچه ها جیمین با یونا قرار میزاره و ارتباط دارن) گفت ما همه چی رو تو پارتی دیدیم و اعصابانیت کوک که اون طوری بردتت ولی نتونستیم زود تر بیایم چون چند نفر جلو مونو گرفتن و برای مسابقه دعوت کردن مجبور بودیم و بعد از اون که با سرعت تمام اومدیم تو خونه دیدیم کوک یه جا نشسته و داره گریه میکنه همین که چند قدم رفتیم جلو تر دیدیم زمین خونی رفتیم طرف کوک اما اون قدر شوکه بود بعد از زدنت که هیچ حرفی نزد فقد گفت : با قابلمه زدم سرش بعد... نمیدونم چی شد ..
وقتی پیدات کردم اوردمت بیمارستان گفتن کتک خودی و بچه انداختی
رو به یونا کردم و گفتم :به به کوک که نگفتی این جام گفت نه چون میخواستم از خودت بپرسم
باشه خوبه خوبه چیزی بهش نگو نمیخوتم ریختشو ببینم
از زبان نویسنده : ا/ت بعد از اون دیگه دیگه نه جلو چشم اعضا و کوک زاحر شد و پیش یونا زدگی کرد که بعد از یه سال .........
بچه ها فکر نمیکردم این قدر طولاتی باشه تو پارت بعد تموم میکنم
۵ کامنت بالا باشه میزارم پارت بعد رو
6 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
23 لایک
پارت جیدییدددد
تروخدا بزار پارت جدید و
وایییی ازهمین اول ترسیدم ولی عاااالییییییی بود😊
منتظر پارت بعد هستم💛💜
عالیییییییییییی
عالیییییییییی
ادامشو کوووووووووووووووو پیدا نکردم
گذاشتم پاک کرد🥰🥰
عالی بود
ممنون
میدونم با یه پروفایل دیگه جواب میدم ببخشید دیگه تستچی اذیت میکنه لطفا بیاید به این پروفایل ادامشو الان میذارم
خیلی عالی بود
ممنون
خیلی ممنون عالی بود
ممنون