سلام خوبید؟ گفتم داستان قشنگی هست براتون ادامه بدم😇😙
ازش جدا شدم
خیلی ترسیده بودم ، اینجا چه خبر بود ؟
دویدم سمت در تا فرار کنم
+ وایسا !
داشتم میرفتم بیرون که خوردم به بابام و افتادم
اونم پاهاش سم بود !
هلش دادم اونور و دویدم سمت کوچه که دستمو گرفت !
بهش میزدم اما ولش نمیکرد !
آخرش گازش گرفتم و فرار کردم تو کوچه
که آدرین با ماشینش اومد جلوم و گفت سوار شو !
سوار نشدم چون ممکن بود اونم الکی باشه !
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
3 لایک
وای عالی بود