👋👋👋👋👋👋👋👋👋👋👋👋
لایک کن اول بعد بیا 😂
.
.
.
.....................
.در مهمونی... (هانی نشسته بود رو مبل که یه پسر اومد کنارش نشست دستشو انداخت کمر هانی و باهم گرم صحبت شده بودن و کوک داشت با چشماش پسره رو میخورد ) کوک = پسر خودتو جمع کن تو عاشق هانی نیستی که غیرتی بشی
(+هانی
_جونگ کوک ).......
پسره= من دیگه باید برم خوشحالم از اشناییت....
(کوک میره میشینه کنار هانی تا کسی نیاد بشینه کنارش )(چه غیرتی )...
...._خوش گذشت دختره چسب
...+خرگوش برو اون ور تا نزدم لهت نکردم نچسب بهم ....
مامان هانی =ما داریم میریم اون طرف ...
_باشه خاله جان
..
+باشه مامان
..
(بعد رفتنشون)
..
_اون پسره کی بود
..
...+ب ت چ
( و....)...
..
خونه =
..
ابجی هانی = اجی اجی میشه منم پیش تو بخوابم لطفااااااااااااااااااا
...
+باش کیوتی
..
برادر هانی = منم منم منم می خواممممممم
..
+باشه بیایین بریم....
در اتاق هانی =
...
برادر هانی =
...
میشه داداش کوکم هم بیاد
....
+نچ فکرشم نکن اون خرگوش رو راه بدم اتاقم تازه دختر پسر نباید کنار هم بخوابم ..
ابجی هانی= یعنی من و داداش الان نمی توانیم باهم بخوابیم ...
+میشه عزیزم شما خواهر برادرین ...و(داداش اجیش ۶ ساشونه)
*وقت صبحانه *
(و باز هم کوک و هانی داشتن با چشاشون همو می خوردن )
همشو یه جا نوشتم ....
ببخشید کم شد و دیر گذاشتم بخواطر اینکه Wi_Fi مشکل داشت و داستان هارو شاید دیر دیر بزارم .... چون هنوز Wi_Fi مشکل داره و سیع میکنم زود زود ادامه داستان هارو بزارم وووو
... من اجی موخوامممممم کی اجیم میشهههههههه؟
و برا کسانی که نمی دانند =اکانتم پریده داستان هارو اینجا ادامه میدم
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
3 لایک
عالی بود پارت بعد