سلام من اومدم حتما برید نتیجه🙏
♤از زبان ن.ت♤
بعد اینکه عکاسی تموم شد از اتاق عکس برداری اومدم بیرون دونبال یه جای خلوت بودم از زبون شوگا شنیده بودم که پشت بوم کمپانی خیلی خوشگله وقتی رسیدم اونجا خیلی تعجب کردم واقعا خوشگل بود♡پشت بوم کمپانی را در بالا می نگری♡رفتم کنار نرده های چوبی بوم وایسادم دلم واسه اون روزایی که با خانوادم بودم پرمی کشید دوست داشتم کنارشون باشم به هرقیمتی. به قولم عمل کرده بودم آیدل شده بودم می تونستم لباس رنگی بپوشم به زوره اعضا لبخند می زدم و میخندیدم خداروشکر که اونارو دارم
وقتی کنار ا.ت هستم احساس میکنم پیش مادرمم مگه میشه اینهمه شباهت؟حتی رفتاراشونم مثل همه!
دوباره دلم پرکشید به سمت خانوادم کی میخواد این عذاب تموم بشه؟
قطره ی اشکی گونمو خیس کرد همین بهانه ی ۷وبی بود برای پایین اومدن قطره های بعدی ◇یک ساعت بعد◇دیگه گریه هام به هق هق تبدیل شده بود توی حال خودم بودم که یکی از پشت بغلم کرد مثل جن زده ها عقب رو نگاه کردم کوک رو دیدم که سرش رو گذاشته رو شونم
ن.ت:کوک دلیل این کارت چیه؟😳کوک:ما یه خوانواده ایم دیگه دوست ندارم اشکو تو چشمات ببینم تفهیم شد؟ ن.ت:بل جناب سروان کوک:جناب سروان دیگه چیه؟ ن.ت:خوب بابای من ایرانیه توی ایران به جای بایونگ میگن سروان کوک:اها پس تو به بابات رفتی آخه اصلا شبیه کره ای ها نیستی ن.ت: درسته
اومد جلو و باز بغلم کرد ن.ت:این دیگه واسه چی بود؟ کوک:می دونم بهش نیاز داری
راست میگفت بیش از حد بهش نیاز دارم
بعد چند دقیقه از بغلش اومدم بیرون
کوک: بدو بریم قراره تیزرت و بزاریم یتیوب
ن.ت: باشه کوک:تااونجا مشابقه اکی؟ ن.ت:اکی
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
9 لایک
نظرات بازدیدکنندگان (4)