یه رمآن مخصوص پاترهدا که راجب خواهر هری یعنی هری پاتر است حتما بخونید با حمایت هاتون پارت دوم هم میاد
یه شب تاریک طوفانی بود...
لیلی توی اتاق هلمی و هری بود
مدام به هری و هلمی میگفت قوی باشین، مامان دوستون داره،پدر دوستون داره
انگار میدونست قراره اتفاقی بیوفته
دقایقی بعد صدای وحشت ،بلند و دل خراشی اومد
-اوراااکادااورا !
و بعد ولدمورت وارد اتاق خواب میشود
****
خیابان پریود دریایو
فردا شبه همان روز میروا مکگناگال و البوس دامبلدور همدیگرو کنار خانه ی درسلی ها ملاقات میکنن
دامبلدور مردی پیر و نسبتا قدبلند با ریش و موی بلد و سفیدش هراه با کلاه و ردای سرخابیه جادوگری بود
مکگناگال زنی پیر استاد بزرگ تعقیرشکل ، با ردا و کلاه سبز رنگ بود
البوس. دامبلدور با وسیله ی عجیبی که در دست داشت خیابان را تاریک کرد در ان هنگام صدای گربه ای به گوشش خورد
البوس_ پرفسور مکگونگال،باید میدونستم تو هم میای!
ناگهان گربه تبدیل به جادوگری بزرگ و باوقار شد!
مکگنگال_پرفسور تا حالا هیچ کس متوجه...
و بعد پرسید_ شایعات حقیقت دارن؟
_بله . هم خوب هاش و هم بد هاش
_لی لی و جیمز از پیش ما رفتن . ولدموت هم همین طور، اما پس تکلیف هری و هلمی چی میشه ؟!
و دامبلدور توضیح میدهد
ناگهان هاگرید با موتور پرنده وارد خیابان میشود
هاگرید _ این کوچولو ها خیلی بامذن من دلم نمیاد... 😢
دامبلدور_نه هاگرید نه این خداحافظی برای همیشه نیست
هاگرید _ هری اوایل راه خوابش برد و هلمی تمام مدت از من سواری میگرفت همش میترسیدم بیوفته چون واقعا خیلی کارای خطر ناکی میکرد
البته یوار از روم پرید و...
دامبلدور _ و؟
هاگرید_ راستش یه چندتا ساعقه دورش دیدم و دوباره پشتم ظاحر شد!!
دامبلدور میخندد و میگوید این کوچولو ی شیطون خیلی جادوگر قدرت مندیه😊
مکگنگال _خدا به درسلی ها رحم کنه
دامبلدور_ درسلی ها باید به اینا رحم کنن!!
و دو صبدی که هری و هلمی توش بودن روجلوی در میزارد
هری پسری که زنده ماند با زخم ساعقه ماند روی پیشانی اش⚡️
و هلمی دختری که زنده ماند با زخمی مانند سه ستار روی پیشانیش✨
8 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
5 لایک
چالش : قهوه ای که به نارنجی بخوره مثل لیلی
اره اینم جالبه
عالی بود
ممنون 😍😘
آفرین خیلی قشنگه💖
😘لایک فراموش نشه