
این پارت ۲۶ داستانه.ببخشید دیر شد.
مرینت:چچچ...چی.یعنی چی.تو از کجا میدو..._طرق.کلویی و اون پسره ناپدید شدن.هاهاها. ۱۰۰ باری مجبور شدیم زمانو با معجزه گر مار به عقب برگردونیم تا هوییت تو بفهمیم اما ارزششو داشت?. حالا هم هم هوییت خودت و گربه رو برای همه ی مردم جهان فاش می گنی و گرنه بچه تو میکشیم?. اونا چند نفر بودن که با معجزه گر های مار،زنبور،پروانه، طاووس و اژدها تبدیل شده بودن.ژوریرا رو کسی که با معجزه گر مار تبدیل شده بود گرفته بودن☹.
پیشی:ما هوییتمون رو فاش میکنیم.من:بیاین اینکارو بکنیم.یک دوربین جلوی ما گذاشتن.ارباب شرارت با لهجه ای طعنه امیز جلوی دوربین گفت:سلام مردم جهان.کفشدوزک و گربه سیاه تصمیم گرفتن هوییتاشونو به خاطر این دختر کوچولو به شما اعلام کنن.مرینت:خالها خاموش?.آدرین:پنجه ها داخل. ارباب شرارت:wow.اونا زوج موفق مد هستند.مرینت دوپن چنگ و آدرین آگراست. ملقب به زوج آدرینت.
از زبان آدرین:
نمیدونستم چیکار کنم.واقعاً ما هوییتمون رو فاش کردیم?.عصبانی،ناراحت و خیلی تو شک بودم. پنه ها بیرون،پنجه برنده و زدمش به معجزه گر ارباب شرارت.نوروو اومد بیرون و کلویی ۶،۷ متر پرت شد اونور و پخش دیوار شد.بدبختانه مرد?.
_شانس دوباره._مرینت:باشه ما اینکارومیکنیم.من:احساس کردم که باید اینکارو بکنم._تو خواب ببینین.کتاکلیزم، معجزه گر مارو قاپیدم و کتاکلیزممو زدم به اون دوربین.ژوریرا هم خودشو آزاد کرد و به جنگ پرداختیم. ۱ ساعت بعد.از زبان مرینت:بعد اینکه معجزه گراشونو گرفتیم اونارو به پلیسا تحویلشون دادیم و رفتیم خونه. از زبان ژوریرا:وفتی رفتیم خونه مامامم گفت:معجزه گرتو به من.گردنبندمو در آوردم.میدونم که لیاقتشو ندارم?. مرینت:نه ، از این به بعد تو دختر کفشدوزکی هستی?.
از زبان ژوریرا:
جانم؟؟؟؟؟؟مرینت:همینی که شنیدی.امروز به من ثابت کردی لیاقتت خیلی بیشتر از ریناروج بودنه.پس تو از این به بعد لیدی باگ جدیدی.بیا.گوشواره هاشو در آورد و داد به من.گردنبند مو انداخت گردنش.ژوریرا:مامان بیا این فیلمو ببین ببینم خوشت میاد یا نه?.مرینت:چچ...چی.این فیلمو از کجا آوردی?.(همون فیلم قسمت کت بلنس).
مرینت:خب ، وارد حاشیه نمیشم،نظرتون چیه بریم مسافرت.ژوریرا:چی،کجا؟مرینت:خب،نظرتون چیه بریم همون.یک جزیره.دیگه وقتشه استراحت کنیم
خب این قسمت آخر بود.ممنون که تا اینجا مارو همراهی کردین.
کامنتم فراموش نشه?.
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی بود واقعا نشون دادی چقدر لیاقت نویسنده شدن رو داری
عالی بود
داستان بعد را زود شروع کن
به نظرم جدید ولی از میراکلس ها بنویس
لیدی باگ عشق بی پایان پارت 1،2،3 را نوشتم ولی برسی نشده دو پارت دیگه هم دارم مینویسم
سلام به همگی.با توجه به نظر شما و بعضی چیز های دیگه از 5 آبان یک داستان دیگه رو شروع میکنم .اونم در مورد میراکلسه.
البته شاید.
خیلی خوب بود
اخه چرا تموم شد?????
داستان نیش عقرب پارت ۷ اومد
خواهشا ادامه بده?
عالیه تمومش نکن
??
سلام به همگی.ادامه داستان رو شاید از ۷یا۸ابان بنویسم.شایدم یک داستان جدید شروع کنم.لطفاً بگین همینو ادامه بدم یا یکی جدید بنویسم.
جدید
ادامه
ادامه بده