
سلام امیدوارم خوشتون بیاد ❤️ میدونم دیر شد چون یه چند روز ننوشتم ولی الان دیگه آماده شد 😅
خلاصه سان یو آخرش یه جسم دید 😲
همه داشتن از ترس میمردن 😬 😟 😯 😯 😯 هرکی رفت دنبال کار خودش یک گوشه ی جنگل 🏞️ 🌄 نی بوری و نوزومی با هم گفتن 🗣️ 🗣️ : بس کنید ما تا الان اومدیم 😠😠😡😡🤬🤬🤬😤😤 پس باید ادامه بدیم 🙂🙂🙂🙂😇😇😇 چوکیچی اون چیزی که توی دستت هست رو بده 😡😡😠😠😠🤬🤬😤😤😤 تو به من قول دادی به همراه اون فندک 😡😠🤬😤 تو هم رنی گلت بده به من 🥀🌹🌷🌼🌻🌸💐💮😠😡🤬😤 هرکس هر چیزی داره بده 😡😠🤬😤 و بعد از اینکه حرفشون تموم شد 🙃 نی بوری و نوزومی با هم نگاه کردن و گفتن :چی چرا ما با هم گفتیم گفتیم؟ 😳😲😯 نی بوری :خب بچه ها شب شده باید بخوابیم 🙋♀️🙋♂️🙍♂️🙍♀️🥱🥱🥱🥱🥱من نگهبانی میدم 🙅♂️🙅♀️🙋♂️ همه خوابیدن و همه داشتن خور و پف میکردن 🗣️👤👥ولی نوزومی بیدار بود 😲😳😦😧😨 رفت پیش نی بوری و گفت : نی بوری شاید ما کار اشتباهی کردیم 🕴🏿🏃🏼♀️🏃🏼♂️🤷🏼♀️🙍🏼♀️که بچه ها رو آوردیم 😧 شاید باید خودمون تنهایی میرفتیم 🤺🕴️🚶♂️🚶♀️🏇😧 نی بوری : نه نوزومی 🍪🥺😢😤🤗🤫من فکر اون جاهاش رو هم کردم 😏 🤭🤔😏😒🤫 اگه به ما حمله کرد 🐍 🐍 🐍 نوزومی : راستی تو برو بخواب 🥱😴🥱😴🥱😴تا من نگهبانی بدم 🏃♂️🕴️🕺👨💼👩💼 نی بوری : ببین نوزومی 😅😔😲 اگه نزدیک بود هر بلایی سر بچه ها بیاد 🧟♂️🧟♀️🧛♂️🧛♀️🧝♂️ تو اون هارو بر میداری و میبری 🚶♀️🏃♀️🏃♀️🏃♀️🏃♀️ من سرش رو گرم میکنم 😅😔 من خودم آوردم تون اینجا 🚶♀️😔🚶♂️🏃♂️🏃♀️ خودم هم برمی گردونمتون
نوزومی : بسه این حرف ها و بس کن 😠🤬😡😤 من اول کار هیچی نگفتم 🧐😯😮☹️🙁😦😧🤫🤔🤐🤐🤐🤐🤫🤫🤫 چون ترسیدم بچه ها بترسن 😧😦🙁☹️😮😯 نی بوری : چییییییییی 😡🤬😠😤 چی شده؟ مطمئن باش به کسی نمیگم 🤔🤐🤐🤐🤫 نوزومی : آخه میترسم تو هم بترسی 😅😆😬🤥😌 نی بوری : نوزومی بس کن 😠 🤬 😡 😤 😤 😤 😫 😫 😩 😩 😩 😩 😩 نوزومی : باشه باشه 😌😏😒 نی بوری : حالا بگو چی شده؟ 😠میشه بگی! 🥺🥱🥺🥺 نوزومی : نی بوری من اول کار یک جسمی رو دیدم 🧟♂️🧟♀️🧞♀️🧞♂️🧝♀️🧝♂️🧙♀️ که چشم های قرمزی داشت 👁️🗨️ و یک جوری منو نگاه کرد 🙄😬👀👁️ و بعد یک گوشه ی جنگل دیدم نوشته : فرار کن اگه میخوای زنده بمونی 🧟♂️🧟♀️🧞♀️🧞♂️🧙♀️
بعد برای اینکه کسی این رو نبینه روی اون رو با چاقو خط خطی کردم 😏 🔪 نی بوری : نوزومی این عجیبه که فقط تو رو تهدید کرده 😬😬😬🙄👀👁️ و سان یو 💜 نوزومی : وسط حرفم حرف نزن 🤒😠🤬😡😤 و کمی بعد دیدم نوشته : همتون فرار کنین 🔪🔪 بعد از این نوشته بود :خون 💉💉💉🩸🩸🩸🩸 گوشت 🥓🥓🥓🥩🥩🍗🍗🍗🍖🦴 نی بوری امیدوارم نترسیده باشی 😅😉🙃🙂 نی بوری :میدونی نوزومی فردا شما و بچه ها از اینجا برین 💜 😅😉🙃🙂 من اینجا میمونم 🙇♂️🙇♂️ نوزومی :ما تا اینجا اومدیم 🚶♂️🚶♀️🏃♂️🏃♀️🕴️🕺 تا آخرش هم هستیم 😊😆😄😃🙂😌 نترس کات سو 💜 اطلاعات زیادی از موجودات ترسناک داره 😃😄😀😁😆😅🙂
و دوست دارم ببینم چه موجودی هست 🙃😅😊😉🙃🙂 نی بوری : نوزومی میدونی خودم یکم ترسیدم 😅😅💜😂🤣 صبح شد و همه بیدار شدن 😲😲🥱🥱🥱😴😴😴😴 نی بوری : بچه ها نوزومی زحمت کشید ☺️ توی کیفش چند تا نخ و پارچه بود 😅واستون برای اینکه آسیب نبینین🙂❤️ چند تا تلسم خوش شانسی درست کرد 🎎🎏🎐 نوزومی :وقتی اینارو گرفتین 🙂🙃🍭دست هم دیگه رو بگیرید و راه بیوفتید 🏃♀️🏃♂️🚶♀️🚶♂️ هوشی کو بیا این ها رو بگیر 🎎🎏🎐❤️و به همه بده 💚 راه افتادن ولی در راه کسی رو دیدن 🤭🤫🤫🤫 که رهگذر بود 😬🙄😮😯😲
نوزومی : ببخشید آقا شما اینجا چیکار میکنید؟ ✨🤔🧐 گفت : ببخشید خودمو معرفی نکردم 😅😅😅😅من آکی هستم 🙋♂️🙋♂️🙋♂️🙋♂️ یک رهگذر 💜💜 شما چی؟ نوزومی شروع کرد به معرفی کردن ': این کات سو هست 🙃 😅 می ناکو 💜 چوکیچی 💜 سان یو 💜 کی تارو 💜 هوشی کو 💜 کی کارو 💜 هی کاری 💜 رِنی 💜 هاناکو 💜 واشی 💜 آکی نا 💜 و نی بوری و نوزومی منم 😅😅🙋♀️🙋♀️🙋♀️🙋♀️🙋♀️ از آشنایتون خوش بختم 😆😇🙂🙃 ببخشید چیزی نداریم تا ازتون پذیرایی کنیم 😅😅😅😔😔😔😬😬😷🤒🤒🤕🤕🤢😵😵 آکی : نه فقط از کات سو خوشم اومد 🙂🙂🙂😇😇😇😆😆😆💜💜 میشه پیش من باشه تا خونه؟ 😅😅🤔🤔🧐🧐🧐 نی بوری : چی مگه خونه دارین؟ 😮😮😯😯😯😯😲😲😳😳😦😧😧😧😨😨😟
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
ای کاش طول نکشه🥴
ولی متاسفانه میکشه
یعنی هر قسمت تقریبا 1 ماه طول میکشه 😔😔
نمیدونم چرا از آکی رهگذر خوشم نمیاد حس بدی نسبت بهش دارم .
ای کاش زودتر قسمت بعدی بیاد
🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣