اینم پارت جدید ❤
خونه زدم بیرون و رفتم تو
پارکینگ.موتورمو بردم بیرون و درو بستم،سوار شدمو راه افتادم تا برم
سر خیابون.دیدمش که سرش تو گوشیش بود.رفتم جلوش ترمز کردم
ولی انقدر محو بود که نفهمید.(قیافه جیمین👆 )با دست زدم زیر گوشیش که نزدیک بود
بیفته از دستش ولی گرفتش.
سرشو آورد باال:یاااا این چه کاریه
_حاال اگه یکی میومد کیفتو میدزدید چی؟برو خداروشکر کن من
بودم...سوار شو
سوار شد و دستاشو دور شکم من حلقه کرد.راه افتادمو رفتم سمت
باشگاه.منو جیمین باهم توی بهترین و بزرگترین باشگاه سئول ثبت نام
کردیم و خداروشکر اون روزی که میخواستیم ثبت نام کنیم بمناسبت
ده سالگیه تاسیس باشگاه ثبت نام رایگان بود و رئیسش گفته بود
کسایی که توی این روز ثبت نام میکنن نیاز نیست هزینه ی ماهانه ی
باشگاهشونو بدن تا یک سال.
باالخره بعد از نیم ساعت رسیدیم باشگاه.موتورو توی پارکینگ پارک
کردمو رفتیم داخل.لباسامونو توی رختکن عوض کردیم و رفتیم سراغ
تردمیال.
مشغول دویدن روی تردمیل بودیم که نگاهم سمت پسری رفت که
داشت یکم اونطرف تر دمبل میزد.هیکلش فوق العاده بود.اما چون
پشتش بهم بود نتونستم چهرشو ببینم...
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
1 لایک
نظرات بازدیدکنندگان (0)