دیالوگ های ماندگار سیلماریلیون

✨در هر دوران چیزهایی رخ می دهد که نو است، و پیش‌گویی ندارد، چون از گذشته نشأت نمی گیرد.

✨آن‌که بذر دروغ می افشاند، سرانجام بی نصیب از محصول نخواهد ماند، و طولی نخواهد کشید که به راستی از کار و کوشش می آساید و دیگران به جای او می دروند و می کارند.

✨دروغ های او از دوست به دوست بر زبان ها می گشت، همچون اسراری که آگاهی از آن بر زبان گوینده حاکی از خردمندی اوست.

✨از نشاط و زندگانی سعادت بار چیز زیادی نمی توان گفت تا آن که فرجام آم فرابرسد؛ چه، آنچه زیباست و شگفت انگیز، تا آنگاه که پابرجاست و چشم آن را می بیند، خود سندی است از برای خویش؛ و آن گاه که در آستانه ی خطر است یا برای همیشه نابود می شود، به سرودها راه می یابد.

✨بادا که این سرودها اگرچه گران، اما پُربها به شمار آید. چه این بها را به گونه ای دیگر نمی توان پرداخت. بدین سان، چنان که ارو به ما گفته است، زیبایی پیش از انکه فهم شود، به ائا آورده نمی شود و سرانجام از پلیدی نیکی خواهد زایید

✨شاه آن کسی است که بتواند آنچه را از آن اوست نگاه دارد، گرنه این عنوان واهی است.

✨دریغا از ضعف بزرگان! چه،گیل-گالاد شاهی تواناست، و استاد الروند در جمله معرفت‌ها فرزانه است، و با این حال آن دو مرا در کوشش‌هایم یاری نمی‌دهند. آیا مایل نیستند که دیگر سرزمین‌ها را به سان دیار خودشان سعادتمند ببینند؟ اما از چه رو سرزمین میانه باید تا ابد متروک و بیابانی و تاریک بماند، حال آنکه الف‌ها می‌توانند آنجا را به سان اره‌سئا، اگر نگوییم والینور نیکو بسازند؟ و چون شما حاضر به بازگشت به آنجا نگشته‌اید گمان می‌دارم که سرزمین میانه را همچون من دوست می‌دارید. پس آیا وظیفهء ما این نیست که برای غنای اینجا و برای ترقی جمله اقوام الف محروم از آموزش و سرگردان در سرزمین میانه، به ذروهء آن قدرت و دانشی که الف‌ها در آن سوی دریا از آن برخوردارند، بکوشیم؟»

✨بالا رفتن و صعود کردن چه دشوار، و پریدن و سقوط کردن چه سهل است...

✨کارهای زیبا و شگفت انگیز، مادامی که در برابر چشمانی که می توانند آنها را ببینن وجود دارند و خود تاریخچه خود هستند، فقط زمانی که در حالی نابودی و در خطر از بین رفتن قرار دارند، آنگاه است که به آوازه راه می یابند.

✨به پایان رساندن کاری که هرگز آغاز نشده بیش از همه طول می کشد. (برید صفحه ی بعد چالش داریم ^-^ )