سلام دوستان این پارت دهم امیدوارم خوشتون بیاد??
از زبان ادوارد مرینت لوکیشن رو برام فرستاد منم با ماشین رفتم دنبالش توی کل راه داشت گریه میکرد هر چی هم که میپرسیدم هیچی نمیگفت هرچی هم به آدرین زنگ میزدم اونم جواب نمیداد وقتی رسیدیم خونه من مرینت رو بردم تو اتاق و گفتم مرینت توضیح میدی چی شده یهو مرینت بغلم کرد و گفت ادوارد آدرین منم گفتم آدرین چی بعد از داخل بغلم اومد بیرون و گفت آدرین بهم خیانت کرده چهره من اونموقع ??بعد هم گفتم مرینت داری اشتباه میکنی اونم گفت نه من اشتباه نمیکنم بعد من گفتم حالا چی شده اونم تمام ماجرا رو برام تعریف کرد منم از تعجب اصلا نمیتونستم حرف بزنم بعد در آخر به مرینت گفتم مرینت از آدرین در مورد عکس پرسیدی.. آره پرسیدم اونم گفت یه رازه بین منو و کاگامی منم گفتم خب شاید دلیلش منطقی بوده مرینت هم گفت اگه دلیل منطقی داشت توضیح میداد ادوارد میشه منو ببری خونه میخوام یکمی بخوابم. : باشه ..
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
3 لایک
اخی بمیرم یکم ترس ناک کن نه نه یکم غم ناک تر
یکم داستانو بهتر کن
چشم ممنون
سلام
داستانت عالی هست
لطفا و زود تر بعدی را بگذار ممنونم ♥️??????????????????❣️❣️
سلام ممنونم
توروخدا قسمت بعد رو بزار
چشم
خدا نکشتت مردم از بس اینجا کردی ادرین یه ویرایش بشه من تو رو مقصر اصلی میدم ???????
ممنونم