
سلام دوستان پارت سوم داستانم شرمنده به دلیل امتحانات نوبت دوم دیر شد
کت نوار : اون مرد عجیب اومد به سمت ما من سریع گفتم کاتاکلیزم وبعد خاستم نابودش کنم که لیدی باگ گفت لیدی:کت وایستا شاید اون نمیخواد باهامون بجنگه کت:شاید اما باید اماده باشیم لیدی:باشه شادوفایت:شما از کجا اینجا را پیدا کردید لیدی وکت: از دور اینجا را دیدیم و اومدیم شادو فایت : اشکالی ندارد برای چه اینجا اومدید لیدی:کت بیا کت:چشم بانوی من .منرفتم لیدی در گوشم گفت که اون ادم خوبیه و وقتی که کامل شناختیمش ازش برای اینکه چجوری با ارباب شرارت بجنگیم کمک بخواهیم کت:باشه بانوی من لیدی:مسخره بازی در نیاری کت:باز از اون حرفا بود کی دیدی من مسخره بازی در بیارم لیدی وکت: ما برای این اینجا اومدیم چون قدرت خیلی قویی را حس میگردیم شادو:اون قدرت من بود کت:ببخشید اسم شما چی هست شادو:اسم من شادو فایت هست کت:اوووو چه اسم خفنی لیدی: ببخشید اقای شادو فایت ما میخواستیم که کمک مون کنی....
شادو: چه کمکی لیدی :من و کت قصه ارباب شرارت و شرور شدن بقیه را برای شادو تعریف کردیم ولی اون اصلا تعجب نکرد شادو : الان فک میکنید چرا من تعجب نکردم چون دشمن من تایتان که تازه پیش پای شماها شکستش دادم این قدرت را داشت و بگویم که حاضرم کمک تون کنم
بریم جای شرور شدن ادری و شهردار: اکوما رفت و وارد کمر بند شهر دار و کلاه ادری شد شادو ماث قرمز:ملکه حلقه ها و ارباب حلقه ها قدرت شما این است که هرچیزی را که بخواهید میتوانید با اون دو عصایی که در دستتان هست به نابودی بکشانید ولی در ....... ادری و شهردار: میدونیم چی میخوای قبوله...
ادری: وای چه قدرت خوب و فوق العاده ای شهردار: اره همسر عزیزم یعنی ملکه من قدرت خوبی هست ادری: خب بریم خرابی به بار بیاوریم شهردار : بریم کت : من و لیدی داشتیم بر میگشتیم که ...
یک صدای بدی به گوش مون رسید و فهمیدیم یکی شرور شده و با لیدی رفتیم تا باهاش بجنگیم شادوماث قرمز: ارباب و ملکه حلقه ها یادم رفت بگویم که با اکوما قدرت نابودی را دارید و با اموک قوی تر شدید و با قدرت قرمز من میتوانید سپر بسازید ملکه حلقه ها:عالیه ارباب حلقه ها: اونجا نگا کت ولیدی دارن میان بریم سراغ شون کت: من زود ازپنجه برنده استفاده کردم و تا خاستم کمر بند شهر دار را نابود کنم ادری یک محافظ زد و افتادم زمین لیدی: من و کت رفتیم سراغ شون و کت پنجه برنده زد و خاست حمله کنه اونا محافظ زدن و کت را نابود کردن شادوماث قرمز : این از کت حالا نوبت لیدی هست من هم اومدم حمله کنم ولی یک نیروی عجیب منو سریع از اونجا دور کرد و برد پیش دوتا از دوستام روباه قرمز: ببخشید لیدی باگ من مجبور بودم که معجزه گر را بدم به جولیکا ببر: سلام لیدی باگ من ببر هستم لیدی:اشکال نداره روباه قرمز روباه قرمز: قدرت ببر اینه که طنابی درست میکنه که همه چی را از صحنه خطر ناک دور میکنه وای اون چیه لیدیباگ لیدی: یک نور قرمز اومد سمت مون و بعد الیا ازم پرسید اون چیه و گفتم که نمیدونم....
شرمنده تموم کردم نظرات به ده تا برسه پارت بعد را میزارم و لایکا پنچ تا بشه لایک کنین خاخش میکنم گناه دارم
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی ترین تست تو جهانه
خدارو شکر
بلاخره شما داستان رو ادامه دادید.
من هرروز پروفایل تون رو چک می کردم که ببینم پارت بعدی اومده یا نه.
فکر می کردم از تستچی خداحافظی کردین.
عالی بود.
نه من هیچ وقت خداحافظی نمیکنم بعضی وقتا تستچی دیر ثبت میکنه تستمو
عاااااااااااااااااااالی 🤩🤩🥳🤩😍🤩🤩🥳🤩🤩🤩🤩🥳
اون نور قرمز فکر کنم همون لیزری باشه که توی ایران میزنن توی چشم دروازه بان ها😅😅😅😅