
هلو گایز کیوتام من آمد با داستان خودمون و داستان جدید که گفتم با پارت ۱۴ همین داستان میزارم داستان جدید رو با هم توی یک روز گذاشتم پس سری سری چک کنيد پرف من رو تا بتونین داستان جدید رو که ۴ پارته بخونید
اون یه پسر بچه بود که بطری رو اشتباهی زد به صورت سه یونگ خواستم اون بچه رو دعوا کنم که سه یونگ دستم رو گرفت و گفت: هی کوکیا هون فقط یه بچس ولش کن اگه خودت هم بابا بشی بچت رو این جوری الکی دعوا میکنی گفتم: اگه بچه👼 من و تو باشه نه هیچ وقت ❌صورت سه یونگ شده بود گوجه🍅 یه دفعه گفت : حالا که بچه نداریم 👼❌بیا بریم پاساژ لباس [ یک ساعت بعد] دستم پر بود سه یو نگ من رو ور شکست کرد یه خدا سه یونگ گفت: هی کوکیا من برای تو هم لباس گرفتم پس غر نزن تازه خونه هم بابد اجاره کنیم گفتم: وات خونه اجاره کنم با پول کی بیا بریم ویلا بابا سهیونگ گفت: دوست داری خودت برو من نمیام می خوام برم توی جاده ه می خوای بری ویلا گفتم: اول اینکه وقتی دوست پسرت اینجا هست شما ع*ل*ط میکنی که می خوای بری جاده اونم بدون من
جایی هم نمیری خونه اجاره میکنم ولی بعد با پسرا بر میگردیم کره ها خو گفت: باشه بانی اخمی کردم و گفتم : بانی هان گفت: خو د*د*ی گفتم :آفرین ب*د گ*ر*ل سوار ماشین شدن به دنبال املاکی 😂 خونه مورد نظر رو بعد از چند ساعت پسندیدند پول وسایل خونه رو هم کوک بیچاره داد بوق بوق [ تلفن سه یونگ] الو-سلام دختر بابایی کجایی پیش داداش نیستی؟- سلام ددی جواب دادم : بله ب*د گ*ر*ل بابای سه یونگ: ای کی بود دخترم - بابا ایم دوست پسرما - کوک؟ -بله بله -بهش بگو پولی چیزی نمی خواد این دختر من فکر کنم تا الان کلی براش خرج تراشیده - بابا من و خرج - هی از دست تو باشه من باید برم- باشه خداحافظ-

سه یونگ رو به کوک گفت: بلدی شام بپزی کوک گفت: چی چی؟ شام من که بلد نیستم فکر کردم تو بلدی ! سه یونگ گفت: من من که دختر پولداری هستم غذا بلد نیستم که عشق جان 😐 کوک گفت: خوب پس غذا سفارش بدیم سه یونگ گفت: فکر خوبیه دوکبوکی خوبه کوک گفت: آره پولش با کی ؟ سه یونگ گفت: تو سفارش بده پولش با من بریم پیش پسرا: تهیونگ[○] زنگ بزنم بک هون [♡]:بوق بوق -الو سلام شما؟- سلام من تهیونگ برادر سه یونگ -اهان - سه یونگ نمیدونی کجاست- چرا پیش دوست پسرشه- دوست پسرش کیه تا خودم گردنش رو نشکونم آروم نمیگیرم -کوک هست -باشه خیلی ممنون خدا حافظ - تهیونگ[○] داد زد و پسرا رو صدا کرد و تمام

چیزی که بک هون[♡] گفته بود ر برای پسرا تعریف کرد و گفت : فردا جیهوپ و جیمین برین پیش خانم لی جانگ گه توی بیمارستان هست پسر عموش هم اومده اوجا سری تر از شما رسیده ها [ عکس پسر عموی خانم لی جانگ بالا هست] اسمش هم جونگ مین سو هست که شما بگین مین سو خو : جیمین و جیهوپ سر تکون دادن تهیونگ[○] ادامه داد: نامجون و شوگا شما با من میاین فردا این ا*ل*د*ن*گ *ی که م*خ آبجیم رو زده 😠 پیدا کنم جین تو هم بشین خونه جین گفت: اصلا اگه نمی گفتی هم ورد واید هندسام نمی اومد چون فیلم ترکیم داره شروع میشه تهیونگ [○] گفت: باشه تو هم بشین همون فیلم ترکیت رو ببین
همه پسرا رفتن بخوابن فقط تهیونگ نمیتونست بخوابه چرا به دلیل اینکه یک وقت کوک ...... [ با ارزش پوزش از خوانندگان محترم سانسور گشت 🤣] 🤣 بریم پیش سه یونگ : یه مشکلی وجود داشت من با کوک روی یه تخت دو نفره بخوابم ؟! کوک گفت: ببین این جا جند ت مشکل هست ۱: لباست خیلی کوتاهه سه یونگ: خوب کوتاهه که کوتاهه من چیکار کنم تو م*ن*ح*ر*ف*ی ؟؟ کوک گفت: از ما گفتن بود هر جور خودت😶 میدونی سه یونگ دمپایی که پاش بود رو در آور و پرت کرد به طرف کوک سه یونگ گفت : تو میخوابی روی کاناپه خوشگله کوک گفت: چی چی؟ خیلی اشتباه کردی تو با من میای بریم روی تخت بخوابیم { نویسنده:چطوری م*ن*ح*ر*ف مامان؟ } سه یونگ با قیافه ای مظلوم گفت: شکلات بدی باشه میام باهات بریم روی تخت بخوابیم
کوک رفت و یه بسته شکلات آورد و داد سه یونگ وقتی سه یونگ مشغول خوردن بود کوک بلندش کرد { یه دست روی بازو های سه یونگ با یه دست دیگه پاهاش رو گرفت و بلندش کرد} و بردش توی اتاق و گذاشت روی تخت خودش هم رفت بقلش و گفت : حالا بخواب ب*د گ*ر*ل[ فردا ساعت ۶ صبح] کوک و سه یونگ با صدای زنگ گوشی کوک بلند شدن سه یونگ گفت: سلام عشقم صبحت بخیر کوک گفت: سه یونگا پیش خودت باشه ولی چه ب*د*ن*ی داری از شیر موز هام هم خوشگل تر سه یونگ گفت: خو حالا گوشیت رو جواب بده م*خ زن کوک گوشی رو جواب داد: الو بله - ب*ی*ش*ع*و*ر تو با آبجی من رفتی خونه اجاره کردی [ با داد گفت] تامام
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
پارت جدید پلیز
عالیی
پارت بعد پلیزززز
هر روز منتظر پارت جدیدم ولی نمیزاری چرا؟:(
عالی
عالی بود عزیزم واقعا داستانت دوست دارم لطفا پارت بعدیو زود بزار🥺💞💜🐰
داستانت عالی بود
لطفا پارت بعدی رو زودتر بزار