
سلام دوستان من برگشتم ببخشید نتونستم بیام چند روز بعد از اینکه تست آولو نوشتم خواستم بنویسم که نمیدونم چی شد هرکاری کردم نتونستم بیام ظاهراً تستچی اسممو پاک کرده بود با کمک بابام درستش کردم
من ناراحت بودم که یهو دیدم کفشدوزک نزدیک بود بیفته ولی خودشو گرفت بعد یه صدایی بهم گفت : کت بلانک من هاکماثم کفشدوزک نمیخواد هویتشو بگه پس من بهت قدرتی می دم که هویت لیدی باگ رو کشف کنی در عوض معجزه گر خودتو و لیدی باگ رو میخوام اما فعلا نیاز نیست مال خودتو بدی بعد از اینکه مال لیدی باگ رو گرفتی میتونی مال خودتو بدی کت نوار : باشه هاکماث
لیدی باگ : پشت یه ساختمون قایم شدم ( تیکی اسپوتس آف ) بعد به تیکی یه ماکارون دادم بعد گفتم وای تیکی نزدیک بودا تیکی : آره لیدی باگ : بعد یه صدایی شنیدم که می گفت لیدی من کجایی منم کت بلانک لیدی باگ : وای تیکی بد بخت شدم رفت ( تیکی اسپوتس آن ) رفتم بالای ساختمون
کت بلانک : به به اومدی خب حالا کارو راحت کن و معجزه گرتو بده تا من هوتتو بفهم لیدی باگ : هرگـــــــــــز کت بلانک : خب پس باید بجنگیم من پنجه شگفت انگیزمو فعال کردم تا به لیدی باگ به خراش بندازم و تازه از نویسنده هم خوشم نمیاد ( نویسنده : هویـــــــــی دارم میشنوما ) کت بلانک : خب که چی لیدی باگ : همش تقصیر منه نباید دلتو میشکستم ♡
کت بلانک : خراشو انداختم بهش لیدی باگ آخش رفت هوا لیدی باگ : آـــــــــخ کت بلانک : یه صدایی شنیدم برگشتم ببینم چیه لیدی باگ تو ذهنش : تا کت بلانک سرش اونوره از فرصت استفاده کنم و فرار کنم رفتم تو خونه آلیا آلیا : لیدی باگ تو اینجا چیکار می کنی لیدی باگ : شششش الان کت بلانک میشنوه آلیا : ببخشید
کت بلانک : خب چیزی نبود برگردیم سر مسئله اصلی چی لیدی کجا رفت اه لعنتی فرار کرد لیدی باگ : اینجوری نمیشه لاکی چارم یه لیوان پلاستیکی اومد نمیدونم چیکار کنم هیچی نبود باید برم آلیا : خداحافظ دختر کفشدوزکی موفق باشی
لیدی باگ رفتم دنبال کن بلانک کت بلانک : خب برگشتی مای لیدی لیدی باگ : آره آی دستم ( نویسنده : منظورش همون دستشه که کت بلانک خراش انداخت )
کت بلانک : اولش بگم خوب کردی که دلمو شکستی اینکارت کاری کرد که من به خود واقعیم تبدیل بشم قدرت من نابودی هست و برای قهرمان بود نیست ای ابرشرور بودنه
لیدی باگ : ولی قدرتت برای اهداف خوب و بالاتره ما باهمین قدرت تو شرورا رو شکست میدادیم کت بلانک : یکم فکر کردم شاید حق با اونه
ولی بعد هاکماث مشتشو فشار داد و سرم تیر کشید بعد گفتم نه بهت گوش نمیدم لیدی باگ لیدی باگ : بحنب تو میتونی
بجنب تو میتونی کت بلانک : سعی کردم قدرت هاکماث رو رها کنم لیدی باگ : بجنب اون داره تو رو کنترل میکنه تو یه آدم خوبی تو میتونی قدرتشو رد کنی کت بلانک : گفتم : خودت آکوما رو آزاد کن وااای سرمممم لیدی باگ : کت نوار بگو آکوما کجا رفته کت بلانک : تو ....... میل ... ه ام لیدی باگ : میله اش رو برداشتم رو آکوما رو گرفتم هاکماث : وقتی لیدی باگ شرارتو خنثی کرد مشت من آزاد شد و از درد افتادم و گفتم دفعه ی بعد من هنوز شکست نخوردم روزی میرسه که شکستتون میدم لیدی باگ : کت نوار خودش شد رفتم پیشش بغلش کردم بعد گفتم ببین من نمیتونم هویتمو بهت بگم باید اینو درک کنی کت نوار : باشه لیدی من ببخشید رفتیم خونه هامون ( تا پارت بعدی خدانگهدار )
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
تستت فوق العاده بوددددد😄😄😄😄بازم تست بزار
تستت فوق العاده بوددددد😄😄😄😄بازم تست بزار😄
حتما ممنون
عالی بود
ممنون مرسییییییییی
مرسی