Beautiful distress❥︎ᵖ1

آخیش فردا یه ماموریتی دارم که میتونم از این زندگی لعنتی آزاد بشم🙃😔. دیگه ساعت 1 شبه برم بخوابم😩. داشت چشمام گرم میشد که یه صدای خوابم رو گرفت😐. من که نمیتونم نمیتونم با این صدا بخوابم. رفتم آماده شدم و کلاه و ماسک رو گذاشتم . همین جوری به طرف. صدا میرفتم که به صدا رسیدم و از پشت دیوار داشتم ماجرا رو میدیم که میخواستم پسره رو با 10 تا ادم رزمی بزنن که، رفتنی جلو پام لیز خورد و افتادم 😖.

مرده:به به 😏، ببخشید خانوم خوشگله کاری داشتی که اومدی 😏. ا/ت:نه«با لرزش صدا».دیدم مرده دارم بهم نزدیک میشه داشتم عقب عقب میرفتم که یکی دیگشون از پشت بهم نزدیک شد 🤯. دیگه تاخت نیاوردم و پام زدم تو صورت یکی از. مردا بیچاره صورتش آسفالت شد🤭. دستام رو مشت کردم و زدم تو دماغ اون یکی مرده و خون اومد آی خوب کردم 😆. بعد از این که زدم شون دیدم همشون دارن به طرف حمله میکنن 🙁...

منم دیگه چاره ای نداشتم و با حرکات رزمیم شکستشون دادم 😊. بعد از این که کتک خوردن فرار کردن و منم رفتم طرف پسره. صورتش پوشیده بودم و دستاشم از پشت بسته. رفتم دستاشو که باز کردم و وقتی دستشو باز کردم به طرفم برگشتینی سرم گیج رفت افتادم رو پسره 😵

جیمین:شگا چیکار کردی 😨خانوم خانوم لطفا بیدارشید 😦. شگا:اومدم تو رو نجات بدم از دست این هیتر بدو بریم خونه. جیمین:نه این هیتر نیست. بیا کمک کنیم ببریمش بیمارستان😨. تو راه بودیم که شگا پرسید:این کیه این که هیتر؟؟!. جیمین:نه.وقتی.منو گرفته بودن این دختره منو نجات داد و این جوری شد😐...

پس این ماشین کو. شگا:یکم اون طرف تر پارک کردیم 🙃. جیمین:پارک کردیم؟!. شگا:ارع.کوک اومده با من☺. جیمین؛ نه الا این دختره که روی کولمه رو چیکار کنیم 😨. شگا:میبریش بیمارستان و تا وقتی که به هوش نیومده بیرون نمیای😏, کوک سویچ ماشین رو بده به جیمین . کوک:چرا جیمین چیزیش شده این دختره کیه که روی کول جیمین چرا صورتش پوشیده شده 😱😟

جیمین:داستانش طولانیه اومدنی بهت میگم 🙁. دختره رو گذاشتم صندلی عقب ماشین و کوک و شگا با اتوبوس رفتن خونه منم که داشتم میشستم تو ماشین چشمم به یه چیزی خورد ...

خب اینم از پارت اول 😍 تو کامنت ها بگید چطور بود 😁 هرگز نشه فراموش قلب را بکن قرمز عزیزه جون ᕦ😄ᕤ