
اسلاید اخر را کامل بخون

💙 باورم نمیشه کامیلا تو اینجا چیکار میکنی (علامت کامیلا 💕) 💕 مرینت عزیزم دلم برات تنگ شده بود بیا بغلم 💙پریدم بغل کاملا دلم برات تنگ شده بود 💕منم 💛 اهم اهم مرینت مارو بهم معرفی نمیکنی 💙چرا کاملا این الیاس بهترین دوستم از دوره ی دبیرستان و الیا اینم کامیلا هست توی نیویورک بهترین دوستم بود و خیلی بهم کمک کرد 💛از اشنایی باهات حوشبختم 💕همچنین 💙خب بیا با بچه ها آشنا شو . دخترا این کامیلاست دوستم توی نیویورک و کامیلا اینا کلویی، جولیکا ، رز ، میلن و الکس هستند . ( کلویی 👑 جولیکا 💥 رز 👒 میلن 💦و الکس 💝)👑💥👒💦💝از آشنایی باهات خوشبختیم کامیلا 💕منم همین طور . خب چه خبر شما ها کار میکنید 💛بله من خبرنگارم پیش معروف ترین خبرنگار پاریس کار میکنم 👑منم چون پدرم سرش شلوغه توی اداره بهترین و لاکچری ترین هتل پاریس کمکش میکنم 💥 منم میکاپ میکنم خیلی حرفه ای از شینیون مو گرفته تا ارایش حرفه ای صورت 👒 منم خواننده یه گروه تو اینستگرام هستم و کارای خیریه هم انجام میدم💦من بازیگر ولی معروف نیستم توی ۶ الی ۷ تا فیلم بیستر بازی نکردم 💝من اسکیت سوار حرفه ای و مربی اسکیت سواری هستم 💕وای خدای من هر کدومتون هنرمند هستید💙حالا اینارو بیخیال بیاین با هم بریم خرید 💛👑💥👒💕💦💝 قبوله 💙 بس با ماشین من رفتم بالا لباسم رو عوض کرد (عکس همین اسلاید)

💙سوار ماشین شدیم 💛میگم مری تو مطمعنی رانندگی بلدی 💙بله که بلدم میدونی خیلی وقته که هیجان نداشتم 💕هی نگو که..... وای نـــــه همه محکم بشینید 💙پامو گذاشتم روی گاز و با بالاتربن سرعت رانندگی میکردم 👑وای من نمبخوام بمیرم 💝خیلی حال میده 💦چیو حال میده من الان بالا میارم💙خب رسیدیم 👑وتی مری از دست تو سرم داره گیج میره 💙غر نزن بیاین بریم. همه یه چیزی خریدند ولی من هنوز نمیدونم باید چه لباسی را انتخاب کنم.داشتم دنبال لباس میگشتم که یه لباس گلبهی دیدم و خریدمش و بعد با دخترا رفتیم کافی شاپ 👑خب چی بخریم 💙من یه پیشنهاد دارم بیاین بستنی میوه ای با ۱۰ تا اسکوپ بخوریم 👑۱۰ تا این برای یه خانم متشخص خوب نییت تازه چاق هم میشیم 💕💛ولی ما موافقم 💦💥👒ما هم همین طور 💙لوس بازی در نیار کلویی 👑فقط همین یکبار 💙بستنی هارو خوردیم و بعد برگشتیم خونه

۲ هفته بعد: 💙 ۲ هفته از اومدن کامیلا میگذره ادرین تصمیم گرفته که هر چه زودتر ازدواج کنیم خلاصه بعد از کلی نظر تصمیم گرفته شد که پس فردا عروسی باشه کل هفته ی پیش داشتن برای عروسی برنامه ریزی میکردیم کارت دعوت را دیروز به همه دادیم و قراره ادمای مشهور هم شرکت کنند دیروز مامان و بابام از چین اومدند پاریس امروز قراره بریم خرید برای عروسی دخترا با هم پسرا هم با هم خیلی زوق دارم الکس و میلن با جولیکا و رز کار داشتند نیومدن کلویی هم کلی کار تو هتل داشت پس با الیا و کامیلا و الیس و امیلی جون و مامانم رفتیم بهترین پاساژ پاریس. 💚با نینو و اقای تام و بابام رفتیم برای خرید. 💙 اول قرار شد برای الیس لباس بخریم یه لباس گلبهی که بالاتنه تور کار شده بود و پایین تنه گلبهی با ترکیبی از مشکی بود و الیا هم یه لباس ابی مدل ماهی انتخاب کرد. خلاصه بعد از خریدن چیز های دیگر نوبت به خرید لباس عروس بود وارد مغازه شدیم 💛 وای مری اون لباس خیلی قشنگه.امیلی: الیا راس میگه عزیزم 💙چــی ولی ان لباس خیلی پف هست 💜خب قشنگیش به همینه مامان 💙 اصلا بزارید خودم انتخاب کنم. داشتم یک یکی لباسارو میدیدم که یه لباس چشممو گرفت خیلی قشنگ سریع رفتم و پوشیدمش( عکس همبن اسلاید) 💙من اینو دوس دارم چطوره. سابین: وای عزیزم ماه شدی 💜مامان شدی پرنسس 💛مثل فرشته. امیلی: عالی ولی تا قبل عروسی نباید با ادرین نشون بدی 💙برای لباسم یه کفش سفید هم گرفتیم 💚وای بابا همین خوبه دیگه. گابریل: نه باید اینم بپوشی ببینم چطوره. تام: اینم همین طور. 💚خستع شدم. نینو: غر نزن رفیق (خب میریم روز عروسی وقتی که مرینت و ادرین هر ۲ توی ارایشگاه هستند)
ارایشگر: بفرمایید تموم شد اقای ادرین 💚ممنون چطور شدم. لوکا: عالی. تام: خوشتیپ. نینو: و اماده برای مخ زنی 💚نیـــنـــو. نینو: باشه غلط کردم. ارایشگر: خب مرینت عزیزم مدل موهات ساده هست ولی خیلی خوشگل و حالا نوبته ارایش هست................. بفرمایید تموم شد 💛و اینم لباس عروس تازه خانم امیلی یه ست گوشواره و گردنبند هم داده بفرما 💙ممنون امیلی جون. امیلی: خواهش میکنم عزیزم اینارو برای تنها عروسم نگه داشتم 💛خب بسته مرینت برو لباتو بپوش 💙باشه رفتم توی اتاق تا لباسمو عوض کنم. خب راستش ادرین باغ تالار گرفته بعد اینجا اتاق برای اماده شدن عروس و داماد هست و ارایشگر هم اومد اینجا. لباسو پوشیدم الیا هم زیپشو بست کفشم پوشیدم امیلی هم برای اون ست گوشواره و گردنبند بست 💙خب چطور شدم 💛عالی عالی 👑خوشگل کی بودی تو 💙خوشگل ادرین 💜مامان من اومدم وای خدا ابن مامانمه یا فرشته 💕خوب مخ بزن باشه 💙کامممیلللا 💕غلط کردم 💙خب نمیخواین بغلم کنین و بعد همه بغلم کردم 💦خوشبخت بشی دخترم 👒خدا رو شکر مرینت ما هم رفت قاطی مرغا 💙😁💛خب ما بریم تا ۱۵ دقیقه دیگه شادوماد هم میاد 💙میبینمتون. 💚وای دارم از استرس پر پر میشم. نینو: اروم باش داداش 💛عروس خانم امادن برو 💚من رفتم
💚خوشگل خانم من امادم بیا بریم💙اومدم 💚بیا دیگه 💙میگم اومدم 💚بدو نمیتونم صبر کنم 💙در اتاقو باز کردم: گفتم اومدم . ادرین که دهنش چسبیده بود به زمین 💚ام فکر کنم اشتباه اومدم خانم من که فرشته نیست امذ انگار شما فرشته هستید 💙جدی ممنون 💚مرینت اینقدر خوشگل نیست فکر کنم جلوی شما خیلی زشته 💙اهان بله پس منم برم پیش نامزدم تو هم برو پیش عروس زشتت 💚ام میدونی پشیمون شدم میخوام شما خانم خونم بشید 💙اره میدونی من میخوام با شما باشم 💚خوب افتخار میدید فرشته من 💙البته و دست ادرین را گرفتم 💚خب بریم کفشدوز بانو 💙با پاشنه کفشم پای ادرین را لگد کردم: صد بار گفتم به من نگو کفشدوز بانو 💚اخ اخ باشه 💙خب بریم. با ادرین وارد باغ شدیم خیلی طول نکشید که به عقد هم در اومدیم 💚خیلی دوست دارم 💙من بیشتر 💚من خیلی بیشتر
💙خب اینم از داستان 🤍مامان ابن عادلانه نیست الیس عروسی شما رو دید اما من نه 💜خب من ۹ سال ازت بزرگترن 💙طوری نیست 💚من اومدم 💙سلام عزیزم 💜🤍سلام بابا 💚سلام بر ملکه و پرنس و پرنسس 💙خب دیگه وفته خوابه شب بخیر 💚شب بخیر 💜🤍شب بخیر مامان وبابا 💚حالا که تنها شدیم بیا بغلم ملکه تمام زیبایی ها 💙اخه تو چجور ادمی هستی 💚ادم عاشق 💙دوست دارم 💚ولی من ندارم من عاشقتم. 💙بعد از عروسی تونستم لایلا را شکست بدیم و الان در خوبی و خوشی زندگی میکنیم
اینم از داستان عشقی که معجزه کرد
ببخشید بابت اینکه دیر گذاشتم داستان تموم شد ولی دارم یه داستان دیگه مینویسم لایک و کامنت یادتون نره
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
فصل 2 را بزار
هی 😢 اخر کار خودتو کردی تمومش کردی 😐
بابت داستانت ممنونم ک برامون نوشتی مرسی❤
عالی بود ببخشید پارت هشت داستانت نیست میشه بگی چه اتفاقی تو پارت هشت افتاد😊😊🌸
سلام من پارت هشت رو خوندم اگه بخواید میتونم بگم
ممنون میشم بگی 😊
عاولـــــــــــــــــــــــی بود
عااییی
من خیلی داستانتو دوست دارم فقط میشه بگب تو پارت ۸ چی شده تو تو پروفایلت نیست
عالی بود
عالی بود 😃
عالی بود
سلام میدونی چیه من فکر میکردم اخرش عالیس بم.یره برای بهای اون ارزو
ولی در کل عالی بود😍