احضار پارت ۶

وقتی رفتیم تو روی یه میز مخصوص رفت و نشست منو اریکا هم رفتیم و نشستیم باور نکردنی بود چند تا ربات پرنده (مثل عکس) اومدن و مِنو رو به ما دادن وقتی ما منو رو دیدیم غذا ها اسمای خیلی عجیبی داشت و قیمت ها حتی به ده میلیون هم میرسید😨😵

-نمیخواین غذا تونو سفارش بدید😎نمیدونستیم غذا ها چیه پس شانسی یکی رو گفتم اریکا هم همونو که من گفتم گفت راستش اون گرون ترین غذا بود فکر میکردیم که اون میگه پول اونو ندارم ولی گفت همین دیگه چیزی نمیخواین😑

و خودشم یه چیزی رو گفت که اصلا تو منو نبود😮+اون که اصلا تو منو نیست -آره اما اول قرار بود باشه ولی چون خیلی گرونه تو منو نذاشتن اخه هرکی اونو دیده دیگه انقدر گرون بود اینجا نیومد *یعنی چنده؟🤔 -۱میلیارد چیز زیادی نیست😃 +چی تو این پولارو از کجا میاری نکنه کیف پول باباتو برداشتی😵 -نه اینا پول تو جیبی هامه هفته ای یه میلیارد پول تو جیبی دارم😎 *دیوونم کردی فهمیدیم خیلی پولداری😡

با حرف اریکا یه فکری به سرم زد یه فکر شیطانی😈 +اممممم یه دقیقه کیف پولتو میدی میخوام ببینم پول داری یه غذای دیگه سفارش بدم😄 -بله بفرما😎 بعد کیف پولو داد بهم منم پامو از زیر میز زدم به پای اریکا یه جورایی بهش علامت دادم و اونم کاری که باید میکرد و کرد

*خسته شدمممممممممممم املی پاشو بریم خونه😡 -چـــــــــــــــی املی فکر کردم اسمش آنالیز هست😠 *نه خیرم اسم واقعیش املی هست😡 خلاسه ی دعوا راه انداخت اونم اصلا ندید که من کیف پولشو گذاشتم جیبم خیلی پولدار بود ۵۰ملیارد پول بود تو کیف پولش😈🤑

بعد رفتیم خونه درو باز کردیم و اومدیم تو بلند گفتم که بهتره برید خونتون😡😡 چون ما جلو در وایسادیم اونا از بین ما رفتن و نفهمیدن که ما کیف پولاشونو برداشتیم🤑

مامانم شروع کرد به گریه و گفت تو چرا به اونا گفتی برن اونا خیلی پولدار😓یعنی چیز مهربون بودن😭😭منم گفتم باشه ولی ما کیف پولاشونو برداشتیم الان ماهم خیلی پولداریم🤑😎

مامانم داشت از خوشحالی میمرد منو بغل کرد و گفت آفرین دختر دزد😐یعنی چیز مهربون کی بودی تو😅😂منم گفتم باشه مامان فکر کنم دیگه همه فهمیدن حرفی که میخواستی بگی چی بود ولی ممنون😂

اومیدوارم دوس داشته باشی😘

بــــــــــــــــ😘😘ـــــــــــای