ماجراجویی در پاریس ۲

که یهو یکی رو دیدم اون دقیقا شبیه زمانی بود که من معجزه گر کت نوار رو گرفتم اون ماره نجات داد اون داشت می رفت که آلیا دوربینش رو گرفت سمت دختره آلیا ازش پرسید اسمت چیه اون سریع گفت

بعد رفتم خونه به تیکی گفتم مگه همچین معجزه گری هست تیکی هم نمیدونست من جعبه معجزه آسا رو باز کردم نبود انقدر اینور اونور کردم که

یهو دریچه باز شد مثل آینه بود یهو تصویر استاد فو اومد گفت لیدی باگ من یک چیزی به تو نگفتم یک معجزه گر دقیقا شبیه معجزه گر کت نوار هست

گفت معجزه گر کت ومن این معجزه گر میتونه بیشتر از۱۰۰۰بار از کلکیزم استفاده کنه و قدرت انعتاف بدنی و قدرت های دیگه تو باید با اون حرف بزنی تا هویت اون رو بفهمی

من به حرف های استاد فو فکر کردم و انقدر فکر کردم که خوابم برد یهو صدای یک شرور اومد دیدم همه جا رویایی هست(منظورش وقتی هست که میگه کفشدوزک معجزه آسا) یهو کت ومن رو دیدم که رفت اون با سرعت رفت من نتونستم باهاش صحبت کنم

فردا صبح از زبان(ماریا)

مرینت رو دیدم که تو خودش بود من گفتم حتما بخاطر منه چون من کت ومن هستم ولی هویتم رو نمی دونه

اومدم به مرینت سلام کردم اونم گفت سلام داشتم میرفتم کلاس که یهو یکی دست رو گرفت و برد

اون آدرین بود من گفتم سلام اون گفت تو کی هستی چرا انقدر مشکوک میزنی ها من ۵دقیقه جواب ندادم گفت یک چیزی بگو چرا که یهو

نظر بدید بای بای دوستتون دارم???❤❤?