رویا یا واقعیت 💜💜💜۵

(از زبون کوک ) یه لحظه گنگ بودم یعنی چی خدایا باید بهش زنگ بزنم : بنفشه:سلام عشقم کوکی :سلام ببین کارت داشتم بنفشه : وا چرا انقدر ناراحت و عصبانی کوکی :تو قرار نیست بیای کره درسته قرار من بیام ایران خب پس بهتره بدونی من نمیتونم بنفشه : کی بهت گفته +یه دختر خوشگل به اسم هوکه بنفشه : اجی تویی اجی قشنگم کوک گوشی رو برگردوند و وقتی هم دیگرو دیدن جیغ کشیدن (تماس تصویری بود ) بنفشه : اجی فدات شم کجایی چرا لباس هییییییی بیمارستانی 😓😥

هوکه: اره ولی نگران نباش ها حالم خوبه کوکی : چقدرم خوبه دوستت تا ۱ ساعت پیش داشت میمرد بنفشه :اجی چی می گه + نمیشد نگی هیچی من امروز یه ادم بهم حمله کرد و نمی دونم چیشد بعد شروع کرد به تعریف وقتی حرف های هوپی رو گفت جفتشون گریه کردن بنفشه : بمیرم اجی من پیشت نبودم + خدانکنه قشنگم حالا قضیه عروسی چیمیشه بنفشه : هیچی دیگه نمیشه کوکی :یعنی چی من تو همو دوست داریم چرا باید بهم بخوره بنفشه: عزیزم اروم باش چون نه من می تونم بیام کره نه تو کوکی : مگه من مسخره ی توام که ۱ ساله نامزد بازی مسخره میکنیم الانم نمیشه بای بای همچین خبرایی نیست

بنفشه :( صداشو برد بالا ) بهت میگم داد نزن من چیکار کنم که بابام ادم بدیه که ممنوع خروجه من چیکار کنم که مامانم کلفت خونه های اینو اونه من چیکار می تونم بکنم وقتی خواهرم داره میمره رو تخت بیمارستانه من چیکار می تونم بکنم وقتی داداشم رو میخوان ادام کنن به جرم قتل کوک : وای عزیزم ببخشید باشه اصلا ازدواج نمیکنیم تو ناراحت نباش + بنفشه بهنام کشته کیو بنفشه : قتل غیر عمد بوده اما خانوادش رضایت نمیدن + اخی بهار هنوز تو بیمارستانه بنفشه :اره اخه و یهو ....... یهو چشمام خورد به اخر پارت تموم شد بابای پایان پارت پنجم رویا یا واقعیت 💜💜💜 وای بچه ها من داستانم اماده است نوشتمش و کپی میکنم اینجا چرا انقدر کم شد الان همین قدر پارت پنج نوشتم نه بابا 😭😭😭😭وای اره همین قدره یا خدا ببخشید بچه ها تورو خدا

بنفشه :( صداشو برد بالا ) بهت میگم داد نزن من چیکار کنم که بابام ادم بدیه که ممنوع خروجه من چیکار کنم که مامانم کلفت خونه های اینو اونه من چیکار می تونم بکنم وقتی خواهرم داره میمره رو تخت بیمارستانه من چیکار می تونم بکنم وقتی داداشم رو میخوان ادام کنن به جرم قتل کوک : وای عزیزم ببخشید باشه اصلا ازدواج نمیکنیم تو ناراحت نباش + بنفشه بهنام کشته کیو بنفشه : قتل غیر عمد بوده اما خانوادش رضایت نمیدن + اخی بهار هنوز تو بیمارستانه بنفشه :اره اخه و یهو ....... یهو چشمام خورد به اخر پارت تموم شد بابای پایان پارت پنجم رویا یا واقعیت 💜💜💜 وای بچه ها من داستانم اماده است نوشتمش و کپی میکنم اینجا چرا انقدر کم شد الان همین قدر پارت پنج نوشتم نه بابا 😭😭😭😭وای اره همین قدره یا خدا ببخشید بچه ها تورو خدا

خب الان اینجا چه کار کنم 🤨🤨 اها برگه ها رو میز میخوام امتحان بگیرم 🤣 معلما هر وقت کاری ندارن بچه بیابد میخوام کوییز بگیرم ازتون 😂😂

خب دیگه بای بای من واقعا به خاطر گندی که توش خورد معذرت میخوام ازتون