سلام سلام چطورید کیوتا من یه وانشات نویسم این یکی از داستان هامه اولیع اگه خوب نبود به بزرگی خودتون ببخشید راستی درباره بی تی اس و یه دختر به اسم نورا لایک و کامت فراموش نشه
*شروع داستان*
توضیحات::بله این داستان توسط مادربزرگ ا\ت گفته شده (علامت مادربزرگ=&)
ا\ت یه دختر قد بلند (متوسط) با موی بلند و صاف صاف و زیبا با چشم های رنگی
&= جونم براتون بگه که نورا رو من از بچه گی بزرگ کردم اون بیماری قلبی داره به خاطر همین پدر مادرش اونو وقتی ۵ سالش بود، پیش من گذاشتن و همراه با برادرش ارمان ( دو سال از بزرگتر) به کره رفتن .
الان ا/ت ۲۲ سالشه الان ۱۷ سال میگذره .
ا/ت در این مدت یه مقدار افردگی گرفته و حال چنداتی نداره امروز تولدشه ۱۰ تیر (تصور کنید)
که یه تلفن ناشناش باهاش تماس میگیره
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
4 لایک
دوستان من تا الان ۵ تا پست گذاشتم در حال برسی
راستی بیش از ۵ کامنت پارت بعد