6 اسلاید صحیح/غلط توسط: jimin lov انتشار: 3 سال پیش 19 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
سلام سلام برید بخونید 🤩
یهو صدای جیغ هوکه اومد و همه ی اعضا سریع ماسک و عینک زدن و پریدن بیرون و با صحنه ای روبه رو شدن که به نظر من از ذهنشون هیچ وقت نمیره (از زبان هوپی )داشتیم به حرفای اراممیخندیدیم که صدای جیغ پریا اومد ماسک زدیم و دویدیم پایین وقتی هوکه رو دیدم نفسم بند اومد ۰۰۰۰۰۰۰ هوکه غرق در خون شده بود و افتاده بود رو زمین جیمین داشت میدوید دنبال اون ماشینی که ما اومدیم دوید و در رفت اما بهش نرسید داد زدم که یکیتون زنگ بزنه اورژانس می خواین از جنازش سوال بپرسید که چی شد $خدانکنه هوپی -خب خدا میکنه میگم زنگ بزنید
ته سریع زنگ زد و ما همه با ماشین رفتیم دنبال امبولانس کوک با هوکه رفت من حالم خوب نبود داشتم گریه میکردم و ته منو اروم میکرد اما :اگه هوکه بمیره من خودمو نمی بخشم اون یه عالمه ارزو داشت و من بهش قول داده بودم که بهش برسونمش بچه ها روزی که ما قبولش کردیم یادتونه چقدر کیوت شده بود چقدر خوشحال بود چجوری بالا و پایین میپرید وقتی سرشو رو شونه من گزاشته بود انقدر راحت خوابیده بود یا دیشب اومد در اتاقم گفت میترسم خوابم نمیبره میای پیشم رفتم رو مبل خوابیدم تا نگاهش کردم خوابش برد
میدونید چرا چون من براش بعد از پدر مادرش تنها پشتیبانش بودم م...من من نمی تونم اگه اون نباشه (از زبون ته )هوسوک شروع کرده بود به گریه ما هی دل داریش می دادیم اما فایده ای نداشت بالاخره رسیدیم بیمارستان ماسک و کلاه و عینک زدیم و رفتیم تو بیمارستان خانم خانم پرستار :بله ته :الان یه نفر به اسم مین هوکا نیاوردن (نکته :چون به نظر هوکه یه خواننده ی معروف میومد اونا اسمشو الکی گفتن) پرستار :چرا همین الان اومد رفت اتاق نگه داری ویژه نمیتونید بینیدش هوپی نشست رو زمین :خانم انقدر حالش بده اخه نامزد این دوستمه پرستار :بله اگه نمیاوردنش حتما فوت میکردن اقا نگران نباشید همسر تون بزودی حالش خوب میشه -ممنون ولی نمیشه نگران نبود میتونم حداقل از پنجره اتاق نگاهش کنم پرستار :بله ولی لطفا سر و صدا نکنید
دیدم بچه ها انقدر که من سریع دویدم تازه رسیدن -حلزون ها وارد میشوند $بابا یه چیزی میگی ها پنج طبقه رو چجوری دویدی تازه ۶ تا راهرو داره این بخش فقط-واقعا برای من عین یه پله بود سریع رسیدم الان پریا نگاه کنید دوباره بقض کرد همه وقتی پریا رو دیدن بقض کردن اما نشون نمیدادن که من ناراحت نباشم اما من نمیتونستم ناراحت نباشم وقتی عشقم رو تخت بیمارستان بود معلوم نبود که به هوش میاد فردا ساعت ۵ صبح بود صدای دوندگی شنیدم از روی صندلی توی راهرو بیدار شدم همه داشتن می دویدن سمت اتاق پریا منم بهشون اضافه شدم نههههههه ضربان نداشت دکتر داشت پارچه ی سفید رو روی صورتش میکشید در اتاق رو باز کردم با بقضی که داشت میترکید گفتم :دکتر میشه باهاش حرف بزنم بعد پارچه رو بکشم رو صورتش دکتر :بله ولی زود تر -چشم همه رفتن بیرون من موندم با پریا
چجوری دلت اومد منو تنها بزاری چطوری تونستی بری من بدون تو چیکار کنم برای کی بوس پروازی بفرستم همه چیز من فرشته ی بی بال من فدای دستای سردت بشم که زمستونا دستاتو بغل میکردم تا گرم بشه نمیخوای بیدار شی و بهم بگی هوسوکی نمیخوای دوباره بپری بغلم (یهو بقضش ترکید )چرا ترکم کردی لعنتی چرا رفتی چرا منتظر نموندی باهم بریم (خدانکنه 😥😥) چرا دیگه نیستی تا موقع ناراحتی ما به ما امید بدی چرا نیستی از اون لبخندای قشنگ بزنی چرا نیستی یه چیزی بهت بگم من به پدر مادرم گفتم میخوام با تو ازدواج کنن اما وقتی گفتم ۱۴ سال اختلاف سنی داریم قبول نکردن بعد عکستو نشونشون دادم قبول کردن پس من الان نامزدتم اما دیگه نمیتونم باشم چیکار کنم بی تی اس بدون تو خورد میشه (هوپی جان ارام تر 😓😓😓) دیگه نمیتونه اهنگ شاد بخونه دیگه دیگه هوپی وجود نداره که بخواد روز تولدت روز رویایی رو برات بخونه بهوش بیا برگرد بیا پیشم تنهام نزار قطره قطره اشک جیهوپ میریخت روی دست پریا سرشو گزاشت روقلبش این قلب رو میبینی که الان نمی زنه دوروز دیگه قلب منم اینجوری نمیزنه یهو مجعزه شد پریا قلبش زد هوپی گریش شدت گرفت (وای من گریم گرفت داشتم اینو مینوشتم مامانم داره به خواهرم میگه این خواهرتو میبینی دوروز دیگه میره تیمارستان سر یه داستان داره گریه میکنه 😂😂 ولی خیلی گریه داره ) پریا پریا بیدار شو دکتر دکتر .... دکتر :بله چیزی شده -قلبش قلبش دو.. دوبا...دوباره داره میزنه دکتر :چی میزنه امکان نداره این یه مجعزست (از زبان هوکه ) بیدار بودم فقط صداهارو میشنیدم و حس میکردم یه چیزی بین مرگ و زندگی بودم تخت رو حس میکردم که یهو اون حس رفت و فقط صدا بود صدای اینو میشنیدم که دستگاه هارو ورداشتن و گرمای نزدیک شدن یه چیزی رو به صورتم حس می کردم
که صدای هوپی اومد میخواستم جیغ بزنم که من اینجام به دکتر گفت با من حرف بزنه حرفایی زد که تو خفا داشتم گریه میکردم اما وقتی گفت پدر مادرش قبول کردن ازدواج کنیم و این که گفت قلب اونم دوروز دیگه نمیزنه به زور دستمو تکون دادم اما نفهمید اما یهو تو خفا قلبم از توی سینه انگار داشت در میومد همه ی حسام برگشت بوی عطری بود که برای هوپی خریده بودم بود چشمام به زور باز شد دکتر بالای سرم بود با صدایی که از ته چاه میومد گفتم هوران هوران برای این که نفهمن جیهوپه اینطوری گفتم و هوپی هم فهمید -جانم هوکا جان خوبی +سرم درد میکنه -اشکال نداره زود خوب میشی و وقتی دکتر رفت زدیم زیر گریه هم دیگرو بغل کردیم +هوسوکی اگه تو دوروز دیگه قلبت نزنه مال منم نمی زنه-مگه تو بیدار بودی +نه تو خفا بودم فقط میشنیدم هوسوکی واقعا مامان و بابات قبول کردن -اره به جون جیمین حالا نگوهمه داشتن نگاهمون میکردن #خب دوباره فحش خوری من بدبخت شروع شد +ااا اینجا چی میگید ^داشتیم لحظه عاشقانه تو و هوسوکی رو نگاه میکردیم و زد زیر خنده +خیلی پرویی ته نه جیمین جان این از دوست داشتن زیاده شوگا داشت چرت میزد +شوگا مثل این که درست نخوابیدی #نه بچم همش داشت واسه تو گریه میکرد نه بابا مثل خرس خوابیده بود &خودم اینجام ها از این حرفا میزنی نه هوکه جان ساعت ۴ صبح خوابیدیم الان ساعت ۷ سه ساعت خوابیدم این شتر منو بیدار کرد و اشاره کرد به ارام همه زدن زیر خنده ارام :خب مشتشم تو صورتم زدی دیگه +شوکی نکن از این کارا زشته به خدا مگه بچه ای اخه &ببخشید دیگه تکرار نمیشه -چیشده مودب شدید شماها $به خدا میترسیم هوکه چیزیش شه +نترس من خوبم پرستار اومد و هوکه رو برد تو بخش و گفت ۲ روز دیگه مرخص میشه و خیال همه راحت شد تلفن هوکه زنگ زد پدینیم بود :بله سلام قربان چی ران اخه یه اتفاقی افتاده و افتاد به سرفه کردن ارام گوشی رو گرفت
ارام :سلام قربان
پدینیم :نامجون ران چیشد گروه فیلم برداری برگشته
ارام :والا قربان به هوکه حمله شده و الان ما بیمارستانیم نگران نباشید ها دوروز دیگه مرخص میشه اگه میشه این ران رو اجرا نکنیم
پدینیم:باشه مواظب هوکه باشیدخدانگهدار
ارام :خدانگهدار قربان
ارام نگاهی به گوشی هوکه کرد :واییییییی ۱۵۰ تا پیام از یکی که اسمشو سیو کردی اجی +چی بده من ببینم گوشی رو از نامجون گرفتم و شروع کردم به خوندن پیاما به فارسی :سلام اجولی خوبی چه خبرا چیکار میکنی اجی فردا عروسی ایو نمیای ایران خیلی دلش میخواد تو ام باشی (نکته :ایو بهترین دوستته از اجی هم بیشتر دوستش داری ) اجی بیا اگه میخوای با همسر گرام بیا و کلی اجی نوشته بود که انلاین شی تو هم اینطوری نوشتی :سلام خوبی هیچی سرگرم اهنگ جدیدم نمی تونم بیام ولی باهاش تماس تصویری میگرم بعد ایو تو ۱۵ سالگی با کی ازدواج کرده بعدم هوپ همسرم نیست اجی و مرگ و فرستادی و از اونجایی که همیشه انلاینه جوابتو داد :
6 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
0 لایک
نظرات بازدیدکنندگان (3)