میراکلس معجزه‌آسا قسمت ۴۹

از زبان فردی ناشناس: داشتم تو شهر قدم میزدم و بغض کرده بودم که ی انگشتر که روش یه اهرم مثلثی بود(عکس پارت) دیدم که ازش یه موجود شبیه سنجاقک اومد بیرون و رفتم با سرعت یه جایی ولی اون با قدرتش که اشعه ی بنفش بود منو بی حرکت کرد. موجود: اسم من جولی هست من کوامی تو ام. تو باید ابر تبهکار شی و نسل قهرمانارو از بین ببری در عوض هرچی خواستی میگیری😈

عکس این پارت عکس کوامی سنجاقک هست کپی ازش کاملا ممنوعه چون دیدم خود رها تو گالریش درست کرده// از زبان شخص: رفتم جایی ک کسی نبود. جولی: من یک کوامی ام چیزی که تو با گفتن جمله ی جولی جال بالاجا (چیزی به ذهنم نرسید) تبدیل به ابر تبهکار میشی😈 به مثلث برمودا میری و معجزه گر های شیطانی رو میدزدی و تو از معجزه گر عنکبوت استفاده میکنی و این معجزه گر رو به یکی دیگه میدی و باقی معجزه‌ گر هارو به دار و دسته ی ادم بدا میدی و بعدش به جنگ با قهرمانا میری😈

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

تمام شد.

خدانگهدار